وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران
وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران

آنالیز تاکتیکی بایرن کارلتو

تا بحال نام کارما را شنیده اید؟! اصول این فلسفه بر این پایه ست که هر چه در زمان انجام دهید تاثیرش را خواهید دید یا به عبارت بهتر زمان مانند یک دایره صاف است که هر کاری را در نقطه ای بر روی آن انجام دهید دیر یا زود به خودتان باز میگردد در حقیقت این کارما در مورد بایرن هم صدق میکند.  

 

سال 2014 درست سال بعد از سه گانه تاریخی تیم پپ گواردیولا برابر رئال مادرید در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم رفتند بازی که خیلی ها انتظار داشتند سراسر تهاجمی و هجوم باشد اما این چنین نشد سمت باوارایی ها همیشه در حمله بهتر بوده اما مادریدی ها انگار از آینده خبر داشتند انگار میدانستند که این بازی بازی آنهاست و قطعا برنده خواهند بود تماما صبر پیشه کردند و منتظر تک حملات و شانس هایی مانند کرنر و شروع مجدد ماندند در بازی رفت بایرن مالکیتی بی نظیر داشت به شکلی به سختی مادریدی ها میتوانستند بیش از سه پاس به هم بدهند اما موقعیتی برای گل بدست نمی اوردند تا سر انجام در یک ضد حمله سریع بنزما دروازه نویر را باز کند تا معمای عجیبی در ذهن فوتبال دوستان شکل بگیرد که چقدر فوتبال عجیب است تیمی در حال حمله و تلاش برای گلزنی و تیمی همیشه در حالت دفاع قرار دارد اما در کمال تعجب این تیمی که دفاع میکند بازی را میبرد مدیران مونیخ و بازیکنان حرف از انتقام در آلیانز میزدن و همگی منتظر آتش بازی مونیخی ها بودند اما اتفاق دیگری رخ داد در بازی برگشت خیلی زودتر از انچه نیاز باشد کار به اتمام رسید با دو ضربه سر مهار نشدنی از مدافع مادریدی و دو گل کریستیانو رونالدو شکستی مفتضاحانه به بار آمد اما باز هم مالک میدان و توپ بایرن بود اما مالک گل ها رئال مادرید بود به همین دلیل میتوان گفت فاتح آن بازی رئال مادرید بوده است نه بایرن مونیخ ! البته اتلتیکو مادرید نیز از همین روش با دفاع بسیار فشرده تر کار را در برابر بایرن مونیخ دنبال میکرد که منتهی به موفقیت شد و آنها پیروز از نیمه نهایی خارج شدند اما نکته ویژه در باب بازی اول کارما یی است که بر سر بایرن امده است شاید همه اعتراض های مدیریت به سبک بازی اتلتیکو مادرید به یاد بیاورید که چطور به سبک بازی انها و نوع دفاع آنها ایراد میگرفتند که یا حتی به چلسی 2012 که با دفاع سنگین بایرن را در ضربات پنالتی شکست داد که افراد بسیاری آنرا یک طرفه ترین فینال لیگ قهرمانان در بیست سال اخیر میدانند اما ظاهرا مدیران باواریایی ها تغییر موضع دادند و با روی کار اوردن آنچلوتی ایتالیایی میخواهند حالا به فرمانروایی در لیگ قهرمانان بپردازند در واقع این همان چرخش زمان است که به شما میفهماند ممکن است حتی به افرادی با تاکتیک ها و مواضع کارلتو که همیشه از ان شکایت داشتید روزی نیاز پیدا کنید.

 اما میرسیم به بازی سوپر کاپ دورتموند قوی شده که واقعا مهره های ارزشمندی چون عثمان دمبله و امره مور و (ماریو گوتزه که از بایرن به دورتموند بازگشت) و.. را به خدمت گرفته با مربی کاردانی چون توماس توخل وارد مسابقه شد در حالیکه سمت مونیخی ها با خرید هوملز و سانچز توانسته بالانس را به ترکیب خود بازگرداند و پس از تئوریسین کاتالان حالا کارلو آنچلوتی کارکشته و ایتالیایی با تفکرات خاص را در کنار خود میدید دورتموند با خرید هایی که داشته با استفاهد از بودجه مناسب توانست تا حد زیادی ضعف های خود را بر طرف کند و بهترین استعداد های جهان را به وست فالن بیاورد اما توخل نشان داده است که بسیار خوب میتواند از هر استعدادی بازی بگیرد و انها را در مسیر درست ستاره شدن و درخشیدن قرار دهد او در ماینتس هم عالی کار کرد و بازیکنانی نظیر آندره شورله را به فوتبال آلمان معرفی کرده و آنرا به تعالی فوتبالش رسانده با توجه به ویژگی ها و تفکرات توخل او یک مربی ایده آل برای دورتموند به شمار میرفته بیشترین شباهت را به یورگن کلوپ آلمانی سرمربی پیشین داشته و سابقه ی کار با بودجه محدود را و موفقیت را نیز در آلمان در کارنامه اش میتوان دید که البته واتسکه به دلایل ذکرشده او را بی درنگ برای دوره جدید زرد ها انتخاب کرد اما در سمت باواریایی ها انها با داشتن رتبه سوم در جمع ثروتمندترین باشگاه های جهان و داشتن بودجه مناسب به سراغ کارلو آنچلوتی ایتالیایی رفته اند که به نوعی رقیبی بسیار سر سخت برای بایرنی ها به شمار میرفت او با میلان و رئال مادرید بایرن را شکست داده بود پس بهتر است که چنین فردی را در کنار خود داشته باشید تا در روبروی خود برای رقابت ! کارلتو با فلسفه فوتبال مستقیم با طعم کاتاناچی ایتالیایی توانست جام های زیادی را بدست اورد که میتوان به شاخص ترین انها یعنی سه جام قهرمانی اروپا اشاره کرد او مانند سایر ایتالیایی ها استاد بازی های حذفی است و با تفکرات سریع و تجربه کارامد میتواند برای تیمی مانند بایرن یک مهره ارزشمند بر روی نیمکت به شمار اید اما او کاملا با گواردیولا سرمربی پیشین متفاوت است چه از نظر نگرش به سبک فوتبال و چه از نظر نگرش به بازیکن در واقع گواردیولا بیشتر به مالکیت توپ و گردش آرام و خونسرد آن اعتقاد دارد و پرس برای باز پسگیری آن برای پی ریزی حمله ای جدید در حالیکه کارلتو به بازی مستقیم استفاده از حداقل موقعیت ها دفاع مستحکم معتقد است این فرق ها را میتوان در بازی شب گذشته به وضوح دید که به شرح ان میپردازیم :

از شروع بازی دورتموند مشخص بود که آنها واقعا نسبت به فصل ذشته تغییر کرده اند آنها با اضافه شدن نیروهای جوانی مثله دمبله متنوع حمله میکنند پاسهایی که میدهند تماما برای هدف خاصی و نوع حمله خاصی برنامه ریزی شده است به بازی آنها شوت های از راه دور و ضد حمله نیز اضافه شده است که از بورکی با یک پاس بلند شروع میشود و عموما مقصد اوبامیانگ است بدلیل سرعت خوبی که دارد میتواند پشت مدافعین فرار کند آنها چندین موقعیت جدی داشتند که عموما از کناره ها شروع میشد و با چند پاس کوتاه با هافبک های نزدیک و دور زدن مدافع روبرو به موقعیتی خطرناک تبدیل میشد که باز هم با کات بک های دقیق جدی تر هم میشد در هر لحظه از نیمه اول احتمال فروپاشی دروازه بایرن میرفت که مانوئل نویر اجازه این کار را نداد و بارها با سیوهای دیدنی اش مانع گلزنی زنبورها شد اما بایرن در نیمه اول کاملا با تفکرات کارلتو بازی میکرد البته میتوان به شاخصه هایی از فوتبال پپ پی برد به مانند بازی از کنار دروازه و.. اما سبک آنها کاملا تغییر کرده بود و بیشتر در ال دفاع بودند و به دنبال بازی مستقیم برای ایجاد تک موقعیت برای گلزنی نشستند البته در این سیستم هافبک هایی مانند ویدال نقش غیر قابل انکار دارند انها با دفاع در زمین خودی و بازپس گیری توپ سریعا به حمله اضافه ضربات آخر را در غفلت مدافعین میزدند در نیمه اول دورتموند با داشتن مالکیت بیشتر خطر زیادی بر روی دروازه بایرن ایجاد میکرد که البته جو وستفالن در بر هم زدن تمرکز مدافع تازه وارد هوملز نیز تاثیر داشت بایرن نیمه اول کاملا تدافعی بود شاید منتظر معجزه کارلتو برای استراحت بین دو نیمه نشسته بود.

در نیمه دوم همه چیز فرق کرده بود شاید این جمله را شینده باشید که میگویند :(فینال ها را بازی نمیکنند بلکه فینال ها را برنده میشوند) این مثال دقیقی از وضعیت بایرن در نیمه دوم بود صحبت های کارلتو جواب داده بود و تیم متمرکز شده بود درست همان حالت رئال که مطمئن بود فرصتی برای باز کردن دروازه حریف بوجود میاد و اطمینان داشت این بازی بازی آنهاست بایرن میدانست بازی را میبرد آن هم با همین تک موقعیت ها پس عجول نبود و خونسرد کار خودش را میکرد تا دورتموندی ها کم کم خسته شدند و فرصت طلایی برای جنگجوی شیلیایی بوجود آمد تا با ضربه ای دروازه زردها فرو بریزد شاید حسی است که خیلی از طرفداران بایرن تجربه کرده باشند که چرا وقتی برتر هستید گل میخورید ؟ این فوتبال لزوما تیم برتر برنده بازی نیست بایرن پرس میکرد و با نزدیک شدن دورتموندی ها به محوطه جریمه بایرن این فشار و تعداد افراد بدنبال توپ بیشتر میشد به شکلی به نظر فشار بین نقاط مختلف تقسیم شده بود به این معنا که در مرکز زمین تعداد کمتر و با نزدیک شدن به محوطه خطر این تعداد برای گرفتن توپ و ضدحمله افزایش پیدا میکرد در واقع ناامیدی دورتموند هم مشخص بود آنها با تمام وجود حمله میکردند و به در بسته میخورند شاید همین باعث گل بعدی بایرن شد در واقع این روش کارلتو است او میداند بالاخره مقابل تیم هایی که توتال فوتبال بازی میکنند شانس دارد و میتواند در یک لحظه ضربه کاری را بزند و بعد از آن ضربات بعدی بعدی را خواهد زد دقیقا به همین شکل است تیم هایی مانند دورتموند توخل وقتی اولین ضربه را بخورند و گلی را دریافت کنند با توجه به شکست در گل زدن های پی در پی ناامید شده و کم کم گاردشان باز میشود به همین علت است که مقابل تیم هایی با تاکتیک سریع و شلاقی با تعداد گلهای زیاد شکست میخورند ویدال در سیستم کارلتو نقش اساسی دارد او باید هم یک مدافع باشد هم یک مهاجم باید سریع باشد و بی امان بدود و فضاها را پوشش دهد از هیچ تکلی دریغ نکند چون میداند هر تکلی از او میتواند یک گل بسازد ! بله درست است در واقع اگر ویدال موفق شود توپ را محوطه جریمه خودی بدزدد میتواند با بازی سریع و یک ضد حمله بی نقص تبدیل به گل شود با اضافه شدن فول بک ها از جناحین فرار مولر و لواندوسکی در فضاهای خالی درست در عمق دفاع شرایط برای هر بازیکنی فراهم میشود تا گل را بزند نکته بعدی دفاع تیمی است که در آن وینگر ها به کمک فول بک ها می آیند تا بتوانند خطر های جناحین را دفع کنند و با توپگیری احتمالی با استفاده از سرعتشان و حرکات با توپ به سمت دفاع حریف هجوم بیاورند و در شرایط مناسب با حرکت در عرض باز هم فضاهای مرکزی را خالی کنند و نظم دفاعی تیم حریف را به هم بزنند تا مهاجمین استفاده لازم را ببرند اما در هنگام حمله هم اینچنین است یعنی اگر بایرن مالک توپ باشد همگی در حمله شرکت میکنند و با اضافه شدن یک مدافع مرکزی به محوطه جریمه شانس زدن ضربه سر را افزایش دهد یا فرار هایی را ترتیب دهد مانند مارتینز که با فرارش دفاع دورتموند را به هم ریخت و پاس عالی را برای ویدال فراهم کرد اگر در بازی ها دیدید که دو مدافع در حال حمله به محوطه جریمه حریف هستند تعجب نکنید چون آنها با استفاده از حرکات بدون توپ فوروارد ها در روزنه ها جای میگیرند و با زدن ضربه نهایی یا یک پاس گل تیم را جلو میبرند یکی از هافبک ها معمولا بازیساز عقب میماند تا از ضد حملات جلوگیری کند با خطا و یا توپ ربایی ! به هیچ وجه در سبک کارلتو اجازه شوتزنی به بازیکن حریف داده نمیشود چون فضاهای مرکزی و جلوی محوطه جریمه بسته شده است و بسیار فشرده هافبک ها جلوی دفاع را پوشش میدهند در واقع بر خلاف پرسینگ شدید توپربایی از میانه زمین انجام نمیگیرد بلکه از محوطه جریمه خودی یک حمله آغاز میشود و سریعا به محوطه جریمه حریف ختم میشود.

کاملا مشخص است که بایرن آنچلوتی بایرنی متفاوت از بایرن گواردیولا خواهد بود با اینحال که کارلتو گفته است تغییرات زیادی ایجاد نخواهد کرد اما میتوان آن ویژگی ها را در هنگام مالکیت دید نه در هنگام دفاع چون کاملا مشخص است که تغییر کرده است.

به نظر می آید فصل خاصی در انتظار هوادران و باشگاه بایرن مونیخ است آیا آنچلوتی میتواند فصل اول رئال مادرید را تکرار کند یا خیر؟

منبع

نظرات 3 + ارسال نظر
امرایی واقعا بایرن سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 21:18

عجب مقاله ای، و کاراتو چقدر باهوش...

Hamed چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 00:04

بسیار عالی و دقیق و کامل و زیبا
ای کاش نویسنده متن هم ذکر میشد
خدا قوت
عالی

MEHDI ZAHERI چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 10:23

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد