وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران
وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران

ستاره های آلمانی دهه نود کجایند؟!

شاید این پرسش برای بسیاری از عاشقان فوتبال آلمان مطرح باشد که ستاره های بزرگ تیم ملی در دهه نود میلادی، اکنون کجا هستند و به چه کاری مشغولند؟! 

 

سعی داریم که خبری بگیریم از برخی از ستاره های بازنشسته فوتبال آلمان در دهه نود، همان ستاره هایی که فاتح جام جهانی 1990 و یورو 1996 شدند و امروز در کمتر رسانه ای از آنها یاد می شود. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید این بازیکنان بزرگ پس از خداحافظی از دنیای پرهیاهوی فوتبال، چه کارهایی کردند و به کجا رسیدند؟!

  

اشتفان رویتر

مدافع آهنین مانشافت حدود 3 سال مربی تیم مونیخ 1860 بود ولی در سال 2006 برکنار گردید و پس از 6 سال دوری از مشاغل فوتبالی، در سال 2012 به عنوان مدیر کل باشگاه آگزبورگ انتخاب شد و اکنون نیز در این باشگاه مشغول انجام وظیفه است.

 

آندریاس برمه

مدافع چپ درجه یک فوتبال آلمان هرگز نتوانست تبدیل به یک مربی درجه یک شود. وی به مدت 2 سال در کایزرسلاترن (2002-2000) و سپس یک سال در اونترهاخینگ (2005-2004) سرمربی بود ولی هرگز توفیقی به دست نیاورد. ناکامی برمه به عنوان سرمربی باعث شد تا زننده گل قهرمانی آلمان در جام جهانی 90 حتی به کمک مربیگری در باشگاه اشتوتگارت هم رضایت دهد هرچند دوره حضور اندی برمه در اشتوتگارت نیز کمتر از یک سال بود. او از سال 2006 تاکنون هرگز یک شغل فوتبالی نداشته است. بیکاری های مداوم برمه باعث ورشکستگی او شد و حتی سال گذشته وضعیت مالی برمه به قدری ضعیف بود که شایعاتی مبنی بر جمع آوری پول برای وی و نجات او از فقر به گوش می رسید.

 

یورگن کولر

مدافع اسبق یووه و دورتموند پس از خداحافظی از فوتبال، توسط فدراسیون فوتبال آلمان دعوت به کار شد و اولین تجربه مربیگری اش را در تیم ملی زیر 21 ساله های آلمان در سال های 2002 تا 2003 کسب نمود. پس از تجربه ناموفق در این رده سنی و حضور بیش از یک ساله در باشگاه لورکوزن به عنوان مدیر فنی، دوران مربیگری کولر در تیم های دوئیسبورگ و آلن نیز چندان طول نکشید. قرارداد یورگن کولر با باشگاه آلن 3 ساله بود ولی به علت مشکل قلبی و به دستور پزشکان، مجبور به ترک نیمکت مربیگری و پذیرفتن سمت مدیر فنی باشگاه آلن شد ولی در بهار 2009 از این پُست برکنار گردید. یورگن کولر پیشنهاد مربیگری تیم ملی ساحل عاج را در سال 2006 رد کرد. سپس وی حاضر شد در سال 2012، مربی تیم زیر 19 ساله های یک باشگاه گمنام تحت عنوان بونر شود که البته در آنجا هم ناکام ماند و پس از دوره ای کوتاه در پُست مدیر فنی باشگاه والدهوف مانهایم، در سال 2013 سرمربی تیم دسته پنجمی ویرگس در لیگ منطقه ای آلمان شد. پس از 2 سال حضور در ویرگس، وی اکنون سرمربی تیم دسته پنجمی هاوزن اشتاین است.

  

کلاوس اوگن تالر

مدافع اسبق بایرن مونیخ که تمام دوران فوتبال حرفه ای خود را در این باشگاه سپری کرده بود، پس از خداحافظی از فوتبال نیز به مدت 5 سال در بایرن مونیخ به عنوان سرمربی تیم جوانان این باشگاه و سپس کمک مربی تیم اصلی مشغول به کار گردید ولی در سال 1996 از این باشگاه جدا شد. وی دستیار مربیان بزرگی همچون تراپاتونی، ره هاگل و بکن بائر در بایرن مونیخ بود. اوگن تالر دو مقطع 3 ساله را به عنوان سرمربی گراتزر اتریش و نورنبرگ سپری نمود. وی 2 بار توانست تیم کوچک گراتزر را در بوندس لیگا اتریش به مقام سومی برساند ولی در تعطیلات زمستانی سال 2000 راهی نورنبرگ شد و این تیم دسته دومی را به بوندس لیگای یک آورد. سپس دو مقطع 2 ساله به عنوان سرمربی لورکوزن و وولفسبورگ مشغول شد. او تیم لورکوزن را از سقوط به دسته دوم نجات داد. وی پس از جدایی از وولفسبورگ در سال 2007، به مدت 3 سال بیکار ماند تا اینکه سرمربی تیم اونترهاخینگ شد ولی دوره مربیگری اوگن تالر در اونترهاخینگ چندان طول نکشید. دوران مربیگری اوگن تالر در لورکوزن در مجموع خوب بود ولی هرگز به عنوان یک مربی موفق در تاریخ وولفسبورگ و اونترهاخینگ محسوب نمی شود. اوگن تالر پیشنهاد مربیگری در لیگ های چین و ترکیه را رد کرده و حتی از باشگاه مونیخ 1860 نیز پیشنهاد داشته است.

 

گیدو بوخوالد

مدافع آهنین مانشافت در دهه نود میلادی، پس از چند سال حضور در باشگاه اشتوتگارت کیکرز به عنوان مدیر ورزشی، به واسطه دوران فوتبالش در ژاپن، به این کشور رفت و حدود 2 سال (2006-2004) سرمربی اوراوا ردز و سپس در مقطع کوتاه 5 ماهه در سال 2007، سرمربی آلمانیا آخن شد. وی تیم اوراوا را تا آستانه قهرمانی در لیگ پیش برد و در سال 2005، فاتح جام امپراتوری ژاپن شد. در سال 2006 نیز فاتح سه گانه جی لیگ، جام امپراتوری ژاپن (جام حذفی) و سوپر جام گردید. بوخوالد در سال 2010 به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره باشگاه اشتوتگارت کیکرز منصوب شد. او در سال 2012 و پس از اخراج درک شوستر (سرمربی کنونی دارمشتات)، به عنوان مربی موقت اشتوتگارت کیکرز انتخاب گردید ولی پس از یک ماه جای خود را به گرد دایز داد. بوخوالد اکنون نیز در همان باشگاه اشتوتگارت کیکرز به فعالیت خود به عنوان مدیر فوتبال ادامه می دهد.

 

پیر لیتبارسکی

هافبک ریزنقش آلمان ها در دهه نود، 3 سال پس از خداحافظی از دنیای فوتبال، به ژاپن رفت و یک فصل مربی تیم دسته دومی یوکوهاما شد و پس از صعود با این تیم به لیگ دسته اول ژاپن،  در سال 2001، به آلمان برگشت و کمک مربیگری تیم بایرلورکوزن را برعهده گرفت. دوران حضور وی در لورکوزن بسیار کوتاه بود و ترجیح داد به جای کمک مربیگری، باز هم سرمربی شود ولی این بار در دوئیسبورگ. لیتبارسکی پس از یک فصل حضور در دوئیسبورگ، دوباره به ژاپن رفت و هدایت تیم یوکوهاما را بر عهده گرفت ولی باز هم دوران حضور وی در ژاپن کمتر از یک سال طول کشید. وی سپس راهی استرالیا شد و از سال 2005 تا سال 2006، سرمربی اف.سی سیدنی ماند. لیتبارسکی همراه با سیدنی در جام باشگاه های جهان حضور یافت. انتقادهای شدید رسانه ها و هواداران این تیم استرالیایی به علت بازی های کسل کننده تیم سیدنی در دوران مربیگری لیتبارسکی، سروصداهای زیادی به پا کرد. البته نتایج او در رقابت های افتتاحیه لیگ قهرمانی استرالیا، چندان بد نبود. عدم توافق مالی با باشگاه سیدنی و رسیدن یک پیشنهاد خوب از ژاپن در سال 2006 باعث شد تا لیتبارسکی، هدایت تیم تازه سقوط کرده آویسپا فوکوئوکا در لیگ دسته دوم ژاپن را بپذیرد. برای اولین بار، دوران مربیگری وی در یک باشگاه، به بیش از یک فصل رسید و لیتبارسکی بین سال های 2006 تا 2008، سرمربی این تیم ژاپنی ماند. در همان دوران، پیشنهاد باشگاه سایپا کرج به دست وی رسید و او برای کسب یک تجربه جدید، راهی ایران شد. دوران حضور او در سایپا به قدری تلخ و ناامیدکننده بود، که باعث خروج زودهنگام لیتبارسکی از ایران پس از 9 بازی گردید. بازیکنان سایپا به شدت از نحوه تمرینات وی گلایه داشتند و او را یک مربی در حد لیگ برتر ایران نمی دانستند! پس از تجربه تلخ در سایپا، حضور 2 ساله در لهستان و باشگاه وادوژ باعث شد تا لیتبارسکی دوباره اعتبار از دست رفته اش را بازیابی نماید. پیشنهاد همکاری وولفسبورگ و استیو مک لارن در سال 2010 باعث شد تا لیتبارسکی به آلمان بازگشته و به مدت یک فصل کمک مربی گرگ ها شود و حتی پس از اخراج استیو مک لارن، حدود یک ماه به عنوان مربی موقت روی نیمکت وولفسبورگ بنشیند. تسلط وی به زبان انگلیسی، دلیل اصلی حضور لیتبارسکی به عنوان دستیار مک لارن در باشگاه وولفسبورگ بود. البته او به جز زبان های انگلیسی و آلمانی، به زبان های فرانسوی و ژاپنی نیز تسلط دارد. "لیتی" اکنون نیز در باشگاه وولفسبورگ به عنوان مدیر استعدادیابی مشغول به کار است. حتی یک بازی کامپیوتری نیز با امضای وی در بازار موجود است.

 

توماس هاسلر

3 سال پس از خداحافظی هاسلر از دنیای فوتبال، وی به عنوان کمک مربی تیم ملی نیجریه و دستیار برتی فوگتس انتخاب شد ولی هر دو در سال 2008، توسط فدراسیون فوتبال نیجریه اخراج شدند. سپس هاسلر در همان سال کمک مربی تیم کلن شد و تا سال 2010 در همین سمت باقی ماند. وی در ژوئن 2010، مورد توجه باشگاه اسکاتلندی کیلمارنوک قرار گرفت ولی در مصاحبه فنی این باشگاه، مردود شد و نتوانست وارد فوتبال اسکاتلند شود. هاسلر پس از 4 سال بیکاری، به علت دوستی قدیمی اش با علیرضا مرزبان، به ایران رفت و در سال 2014، کمک مربی تیم پدیده مشهد شد ولی پس از یک فصل حضور در ایران، اعلام نمود که به علت مشکلات خانوادگی، باید به آلمان بازگردد. در آلمان به هاسلر لقب "ایک" داده اند. او اهل برلین است و همواره لهجه خاص برلینی وی، مورد توجه رسانه ها می باشد. هاسلر در سال 1996، نوع خاصی از موسیقی تحت عنوان MTM را بنا نهاد.

 

ریموند اومان

دروازه بان دوم آلمان در جام جهانی 90 و دروازه بان اسبق بایرن مونیخ قبل از ظهور اولیور کان، هرگز نتوانست مربی شود و اکنون مسئول هماهنگ کننده کانون هواداران باشگاه بایرن مونیخ است.

  

کارل هاینتز ریدله

به جز دوران کوتاه مربیگری ریدله در باشگاه فولام در سال 2000، وی هرگز نتوانست تبدیل به یک مربی فوتبال حتی در رده های پایین شود. البته دوران کوتاه مربیگری ریدله نیز یک توفیق اجباری برای وی بود. زیرا ریدله بازیکن فولام بود که پس از اخراج پل بریس ول سرمربی این تیم، ریدله به طور موقت روی نیمکت نشست تا نقش بازیکن-مربی را ایفا نماید. ریدله اکنون در روستای اوبرزتافن، یک مدرسه فوتبال و یک هتل دارد. او در سال 2014 به عنوان سفیر یوفا در برگزاری بازی فینال لیگ قهرمانان در برلین انتخاب گردید. ریدله که به علت قدرت سرزنی، دارای لقب Air"" می باشد، صاحب سه فرزند از همسرش خانم گابریله است. الساندرو پسر وی، یک فوتبالیست حرفه ای بوده و دومینیک و ویوین-یوآنا نیز دو فرزند دیگر کارل هاینتز ریدله می باشند. جالب اینکه الساندرو ریدله هنگامی که پدرش بازیکن فولام بود، در تیم جوانان فولام بازی می کرد. پسر ریدله اکنون 24 ساله است و سابقه حضور در گراس هاپرز سوئیس، تیم دوم اشتوتگارت، ویکتوریا کلن، بلینزونا سوئیس و آخیسار ترکیه را دارد. الساندرو اکنون در لیگ دسته سوم سوئیس و در باشگاه برول عضویت دارد. او هرگز بازیکن مستعدی نبوده و قابلیت های پدرش را ندارد.

 

لوتار ماتئوس

بازیکن افسانه ای تاریخ فوتبال آلمان، پس از خداحافظی از دنیای فوتبال با پیراهن مترو استارز آمریکا در سال 2000، به دنبال آرزوی بزرگ خود یعنی مربیگری در بوندس لیگا شتافت. او برای کسب تجربه، ترجیح داد که یک سال پس از خداحافظی از دنیای فوتبال به عنوان بازیکن، در کسوت مربیگری ظاهر شده و به تیم پر افتخار راپیدوین در لیگ اتریش ملحق شود. دوران حضور ماتئوس در راپیدوین با نتایج چندان جالبی همراه نبود و او در سال 2002 از این تیم جدا شد. در تعطیلات زمستانی سال 2002 و پس از اخراج تومباکوویچ از نیمکت تیم صربستانی اف.کی پارتیزان، لوتار ماتئوس با یک قرارداد 18 ماهه، جایگزین وی شد. ماتئوس شروع خوب و امیدوارکننده ای را با تیم خود در لیگ صربستان تجربه نمود. اوج دوران مربیگری وی در پارتیزان، حضور در مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا در فصل 04-2003 بود که با حذف نیوکاسل در بازی مقدماتی در سن جیمز پارک، رقم خورد. نتایج ماتئوس در لیگ قهرمانان اروپا هم چندان بد نبود. در گروهی که رئال مادرید، پورتو و المپیک مارسی حضور داشتند، کسب سهمیه جام یوفا نمی تواند نتیجه بدی تلقی شود. پس از آخرین بازی نیم فصل لیگ در همان سال، ماتئوس به طور ناگهانی از مربیگری پارتیزان استعفا داد تا هواداران این باشگاه را شگفت زده نماید ولی چند روز بعد دلیل استعفای وی مشخص شد. در قرارداد ماتئوس، درج شده بود که درصدی از حق نقل و انتقالات بازیکنان و حامیان مالی باشگاه، باید به وی برسد ولی امتناع باشگاه از پرداخت این مبالغ به ماتئوس، منجر به جدایی ناگهانی وی گردید. ماتئوس بلافاصله به عنوان سرمربی تیم ملی مجارستان انتخاب شد ولی دوران حضور او در مجارستان، با جریان درگیری هایش با باشگاه پارتیزان همراه شد و حتی کار به شکایت ماتئوس از این باشگاه در دادگاه ورزش کشید. ماًموریت ماتئوس در بوداپست، رساندن مجارستان به جام جهانی 2006 بود ولی نتایج او در مرحله مقدماتی جام جهانی بسیار نا امید کننده آغاز گردید. در نهایت، مجارستان با کسب 14  امتیاز از 10 بازی، در مکان چهارم جدول آن گروه و پس از کرواسی، سوئد و بلغارستان قرار گرفت. ماتئوس در دوران مربیگری خود در تیم ملی مجارستان، یک بار هم مقابل آلمان در یک بازی دوستانه در کایزرسلاترن قرار گرفت و 2-0 پیروز شد. مجارستانی ها بر خلاف صرب ها، استقبال خوبی از ماتئوس به عمل آوردند و حتی به وی پیشنهاد تابعیت این کشور را دادند. به هر حال، او در 11 ژانویه 2006، از تیم ملی مجارستان جدا شد و در همان روز، با یک قرارداد یک ساله، به تیم برزیلی اتلتیکو پاراننزه ملحق گردید. پس از 7 بازی، ماتئوس به بهانه دوری از خانواده، از این تیم جدا شد. ماتئوس به مسئولان باشگاه گفت که یک کار بسیار فوری داشته و باید به اروپا برگشته و طی 3 الی 4 روز به برزیل بازخواهد گشت ولی در یک تصمیم عجیب، او هرگز به برزیل برنگشت و حتی وسایل شخصی ماتئوس نیز در برزیل باقی ماند. باشگاه پاراننزه صورتحساب تلفن وی را منتشر کرد و خواستار پرداخت مبلغ بیش از 5000 دلار توسط ماتئوس شد!

دو ماه پس از جدایی عجیب و غریب ماتئوس از اتلتیکو پاراننزه، وی یک قرارداد با باشگاه اتریشی ردبول سالزبورگ منعقد کرد. جالب اینجا بود که مربی سابق لوتار در بایرن مونیخ یعنی جیووانی تراپاتونی نیز در همین مقطع زمانی به عنوان مدیر فوتبال باشگاه ردبول انتخاب شد. پس از حدود یک سال، مسئولان این باشگاه اتریشی بدون ذکر دلایل مشخص، لوتار ماتئوس را اخراج کردند. دوران بیکاری ماتئوس حدود یک سال طول کشید تا اینکه در آوریل 2008، به تیمی از رژیم صهیونیستی به نام مکابی نتانیا پیوست. پس از کسب عنوان چهارمی در لیگ و به دلیل مشکلات مالی این باشگاه، ماتئوس ترجیح داد که در آوریل 2009 از مکابی جدا شود. باز هم دوران دوری ماتئوس از فوتبال به بیش از یک سال رسید تا اینکه در سپتامبر 2010، فدراسیون فوتبال بلغارستان اعلام کرد که وی را به عنوان سرمربی جدید تیم ملی این کشور انتخاب کرده است. بلغارستان پس از باخت مقابل تیم ملی انگلستان و البته کسب نتایج نه چندان جالب با ماتئوس، نتوانست به مرحله نهایی یورو 2012 صعود نماید. به همین دلیل فدراسیون فوتبال بلغارستان تصمیم گرفت که وی را در سپتامبر 2011 اخراج کند. طی این سال ها چندین بار نیز شایعاتی مبنی بر حضور ماتئوس در ایران و مربیگری در پرسپولیس به گوش می رسید ولی هرگز این شایعات به حقیقت نپیوست.

لوتار ماتئوس علاوه بر مربیگری، بین سال های 2001 تا 2009، ستون نویس مجله ورزشی معتبر بیلد آلمان بود. همچنین در جام های جهانی 2002 و 2006، به عنوان کارشناس فوتبال در تلویزیون آلمانی پرمیر، یورو 2004 در کانال زد.دی.اف، یورو 2008 در یورو اسپورت و در جام جهانی 2010 در کانال الجزیره اسپورت  فعالیت داشت. حتی ماتئوس در جریان جام جهانی 2014، با صدا و سیمای ایران نیز همکاری کرد و در یک برنامه تلویزیونی به همراه علی دایی همبازی سابق خود در تهران حضور یافت. همچنین همکاری های ماتئوس با کانال تلویزیونی اسپور تی وی برزیل نیز ادامه دارد.

علاوه بر شخصیت جنجالی و رفتارهای عجیب ماتئوس در دوران بازی و مربیگری، شاید بتوان عجیب ترین نکته زندگی او را 5 ازدواج متفاوت دانست! او از این 5 ازدواج، صاحب 4 فرزند است. اولین ازدواج ماتئوس با سیلویا بود که از 1981 تا 1992 طول کشید که حاصل آن، دو دختر به نام های آلیسا (30 ساله) و ویولا (28 ساله) می باشد. ماتئوس در سال 1994، با مجری و مدل معروف سوئیسی یعنی لولیتا مورنا ازدواج نمود که حاصل آن یک پسر به نام لوریس (24 ساله) است. زندگی مشترک لوتار با لولیتا در سال 1999 خاتمه یافت. طی دوران حضور در صربستان، ماتئوس با ماریانا کاستیچ ملاقات کرده و سومین ازدواجش در سال 2003 رقم خورد که البته در سال 2007، ماریانا تقاضای طلاق داد و پس از سپری نمودن یک دوره دادگاهی یک ساله در شهر سالزبورگ اتریش (محل اقامت این زوج)، در نهایت در ژانویه 2009 از ماتئوس جدا شد. البته لوتار ماتئوس در این دوره دادگاهی، بیکار نماند و در 47 سالگی (سال 2008) ، با یک مدل اوکراینی 21 ساله به نام کریستینا لیلیانا چودینووا ازدواج کرد. نحوه آشنایی آنها در جریان جشن فستیوال اکتبر مونیخ بود که پس از یک سال، منجر به ازدواج آنها گردید. آنها در تل آویو اسرائیل زندگی کردند و  لیلیانا در رشته خبرنگاری در یک دانشگاه محلی مشغول به تحصیل بود. در اوایل سال 2010، این زوج تصمیم گرفتند که به طور جداگانه زندگی کنند. و اما آخرین همسر لوتار ماتئوس، آناستازیا کلیمکو است. لوتار از وی یک پسر به نام میلان (2 ساله) داشته و محل زندگی این زوج در مجارستان است.

لوتار ماتئوس افسانه ای بر خلاف موفقیت هایش به عنوان بازیکن فوتبال، شاید در زندگی شخصی و مربیگری هرگز موفق نبوده ولی همچنان نام وی به عنوان یک بازیکن افسانه ای در همه جا از جمله بازی های فیفا نیز یاد می شود. عکس وی روی پوستر نسخه آلمانی فیفا 2001 درج شد و در نسخه های فیفا 14 ، فیفا 15 و فیفا 16 نیز، در تیم افسانه ای منتخب تاریخ فوتبال قرار گرفت.

 

فرانک میل

مهاجم اسبق گلادباخ و دورتموند و عضو تیم قهرمان جام جهانی 90، در سال 1996 با پیراهن فورتونا دوسلدورف از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. پدر او فروشنده اجناس اوراق و اسقاطی بود. میل در دو فصل آخر دوران فوتبال خود در دوسلدورف عملکرد مثبتی داشت و همراه با فورتونا به بوندس لیگا 1 صعود کرد و چندین گل مهم را نیز برای این تیم به ثمر رساند. پس از بازنشستگی نیز، بلافاصله به عنوان مدیر ورزشی این باشگاه انتخاب شد ولی پس از مدتی، به علت نتایج نامطلوب فورتونا دوسلدورف، با رضایت متقابل، از این تیم جدا شد. در آلمان او را با لقب فرانکی می شناسند. اکنون سال هاست که میل در عرصه فوتبال هیچ فعالیت مشخصی ندارد.

 

توماس برتولد

مدافع مطمئن آلمانی پس از حضور ناموفق در لیگ ترکیه با پیراهن آدانا اسپور در سال 2001، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. او هرگز علاقه ای به مربیگری نداشت و اکنون سال هاست که به عنوان مفسر و گزارشگر فوتبال در چندین کانال تلویزیونی آلمانی مانند اسپورت 1 و لیگا توتال، مشغول به انجام وظیفه می باشد. او در سال 2010 در برنامه تلویزیونی "کوئیز اسپورت" کانال بی.بی.سی نیز حضور پیدا کرد. برتولد در رقابت های جام ملت های اروپا زنان 2013 به عنوان مفسر،گزارشگر و مصاحبه کننده با تلویزیون یورو اسپورت همکاری نمود و مصاحبه های فراوانی را با بازیکنان و مربیان به زبان های انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی و ایتالیایی انجام داد. او در همان سال، مسئولیت گزارش آئودی کاپ به زبان آلمانی را در کانال ntv بر عهده گرفت. برتولد در جام جهانی 2014، مجری ویژه برنامه یورو اسپورت بریتانیایی بود.

 

اووه باین

هافبک تکنیکی آلمانی که البته هرگز نتوانست تبدیل به یک بازیکن فیکس و مشهور در مانشافت شود و در سال 1998 با پیراهن تیم گمنام گایسن از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. باین در سال 2005، به مدت حدود 6 ماه مربی تیم کیکرز اوفن باخ شد که البته در این مسئولیت، توفیق خاصی را به دست نیاورد و به جز این تجربه ناکام، هرگز اثری از اووه باین در دنیای فوتبال دیده نشده است.

  

پل اشتاینر

اسطوره باشگاه کلن و عضو تیم قهرمان جام جهانی 1990، هرگز نتوانست و یا نخواست که مربیگری فوتبال را تجربه نماید. پس از بازنشستگی اشتاینر در سال 1991 با پیراهن کلن، هرگز به طور جدی نام وی در رسانه ها مطرح نشد به جز یک بار که در اظهار نظری جنجالی گفته بود که دو جنسه ها برای بازی کردن فوتبال، بسیار لطیف به نظر می رسند.

 

هانس فلوگلر

هانسی که سال های در تیم های اول و دوم بایرن مونیخ بازی می کرد، تا 45 سالگی به فوتبال ادامه داد! وی طی سال های 2002 تا 2005، در تیم گمنام فرایزینگ بازی کرد و سپس از فوتبال خداحافظی نمود. در حقیقت او چند بار از فوتبال خداحافظی کرد و دوباره به میادین بازگشت. فلوگلر عضو تیم قهرمان جهان در سال 90 بود. جالب اینجاست که او در 42 سالگی، در تیم دوم بایرن مونیخ بازی می کرد. هانسی دارای مدرک مهندسی است و پیش از بازگشت دوباره به میادین فوتبال، عضو دپارتمان تجاری باشگاه بایرن مونیخ بود.

 

اولاف تون

بازیکن خوش نقش اسبق شالکه و بایرن مونیخ در سال 2002 با پیراهن آبی ها از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. او که بیش از 500 بازی رسمی در کارنامه خود دارد، در آلمان با لقب پروفسور شناخته می شود. تون پس از وداع از میادین، مدیر بازاریابی باشگاه شالکه شد و تا سال 2009، در همین پُست باقی ماند. در فوریه 2010، به عنوان سرمربی تیم گمنام هولز در دسته پنجم لیگ آلمان (NRW Liga) انتخاب و کار خود را از آوریل همان سال آغاز کرد ولی در سال 2011 از این باشگاه جدا شد و تاکنون تجربه دیگری در عرصه فوتبال به دست نیاورده است.

 

اندی مولر

هافبک ارزشمند و باهوش تیم ملی آلمان در دهه نود، پس از خداحافظی از دنیای فوتبال در سال 2004 با پیراهن آینتراخت فرانکفورت و پس از سپری کردن یک فصل ناموفق در این تیم، حدود 3 سال بیکار بود و کسب تجربه و دانش اندوزی در زمینه مربیگری فوتبال را انجام می داد. مولر در سال 2007، به عنوان مربی تیم ویکتوریا آشافنبرگ در اوبر لیگا هسن انتخاب و پس از یک سال، از این تیم جدا شد. سپس از 2008 تا 2011 به عنوان مدیر ورزشی کیکرز اوفنباخ انجام وظیفه کرد. وی پس از حدود 4 سال بیکاری، در اکتبر 2015 به عنوان دستیار برند اشتورک در تیم ملی فوتبال مجارستان انتخاب و با کسب نتایج فوق العاده همراه با این تیم، راهی مرحله نهایی یورو 2016 در فرانسه شد. مولر و اشتورک در فصل 89-1988 در کنار هم با پیراهن دورتموند، قهرمان جام حذفی آلمان شده بودند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این تجربه موفق اندی مولر در تیم ملی مجارستان، آغازی خواهد بود برای احیای حرفه مربیگری وی. اکنون باید منتظر ماند و نتایج مجارستان در یورو 2016 را در تابستان آینده رصد نمود تا نقش مولر در احیای خود و فوتبال مجارستان مشخص شود. تصویر اندی مولر بر روی پوشش سی دی های نسخه آلمانی فیفا 98 درج شده بود.

 

رودی فولر

مهاجم باهوش اسبق برمن، مارسی، رم و لورکوزن در سال 1996 با پیراهن این تیم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. چهار سال پس از قهرمانی تیم ملی آلمان در یورو 96 و همچنین چهار سال پس از خداحافظی رودی فولر از میادین فوتبال، نتایج حقارت بار مانشافت در یورو 2000 با اریش ریبک باعث از بین رفتن غرور ملی آلمان ها شد. بدین ترتیب فدراسیون فوتبال آلمان دست به کار شد و برای تزریق خون تازه در رگ تیم ملی آلمان و پس از رسوایی های کریستوف دام، ترجیح داد که عنان کار در تیم ملی آلمان را به یک مربی جوان یعنی فولر بسپارد که فقط یک تجربه بسیار کوتاه مربیگری در لورکوزن را در سال 2000 در کارنامه خود داشت. فدراسیون فوتبال آلمان خیلی زود جواب این اعتماد را گرفت و فولر که البته تجربه چندان زیادی هم نداشت و فشار انتقادات بسیار زیادی را پیش از جام جهانی 2002 تحمل می کرد، با تیم متحول شده خود و به رهبری میشائیل بالاک به فینال جام جهانی کره و ژاپن برسد. رودی فولر ملقب به تانته کاته علاوه بر ماریو زاگالو و فرانتس بکن بایر تنها کسانی هستند که هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان مربی در فینال جام جهانی حضور یافته اند. پس از کسب نایب قهرمانی جهان در سال 2002، اعتمادها به فولر افزایش یافت و انتقادها به همان میزان کم شد ولی یورو 2004 یک تورنمنت کابوس وار دیگر برای آلمان بود. حذف شدن نایب قهرمان دنیا در همان مرحله گروهی یورو 2004 به معنای پایان کار رودی فولر در تیم ملی و استعفای وی بود. در اواخر تابستان 2004 و چند ماه پس از استعفای فولر از مانشافت، ناگهان خبری در رسانه ها درباره استعفای چزاره پراندلی از سرمربیگری تیم آ.اس رم منتشر شد. باشگاه رم ترجیح داد که بلافاصله رودی فولر بازیکن اسبق همین باشگاه را به عنوان سرمربی خود انتخاب نماید. فولر به علت اختلاف نظر با آنتونیو کاسانو و چند بازیکن دیگر رم، تنها پس از یک ماه و انجام سه بازی در لیگ، از سمت خود استعفا داد تا یکی از سریع ترین استعفاهای تاریخ سری آ رقم بخورد. پس از اخراج کلاس اوگن تالر از لورکوزن در سال 2005، فولر به عنوان مربی موقت این تیم برگزیده شد تا در نهایت، میشائیل اسکیبه به عنوان سرمربی اصلی لورکوزن انتخاب و فولر تا پُست مدیر ورزشی لورکوزن ارتقاء درجه پیدا کند و تاکنون نیز در همین سمت باقی بماند. وی بر خلاف برتی فوگتس، یک چهره بسیار محبوب در آلمان محسوب می شود و حتی نتایج ضعیف فولر به عنوان مربی تیم ملی در یورو 2004 هم نتوانسته ذره ای از محبوبیت وی کم کند. فولر در یک برنامه تلویزیونی در سال 2003 و پس از انتقادهای والدمار هارتمن مجری برنامه از نحوه بازی تیم ملی آلمان، با عصبانیت بر سر وی فریاد کشید ولی حتی این اتفاق هم نتوانست باعث کاهش محبوبیت فولر شود. درگیری رودی فولر با فرانک رایکارد پس از تف کردن رایکارد به طرف وی (تف کردن روی پیراهن تیم ملی آلمان)، از اتفاقات ماندگار تاریخ فوتبال شد و شاید یکی از دلایل محبوبیت فولر در آلمان، همین موضوع و دفاع او از حرمت پیراهن تیم ملی آلمان باشد.

 

یورگن کلینزمن

پسر یک نانوا در کودکی و سپس گلزن مادرزاد آلمانی پس از سپری کردن دو فصل موفق در بایرن مونیخ و در 33 سالگی، به سمپدوریا پیوست ولی پس از سپری کردن یک نیم فصل کابوس وار، ترجیح داد که به لندن بازگردد و پیراهن تاتنهام را برای دومین بار بر تن نماید. او با گلزنی های خود در نیم فصل دوم لیگ برتر، تاتنهام را از سقوط نجات داد و در سال 1998 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و به علت داشتن یک همسر آمریکایی، به این کشور مهاجرت نمود. کلینزی در سال 2003 و با یک تصمیم عجیب، دوباره به میادین فوتبال بازگشت و در لیگ دسته چهارم آمریکا، 8 بازی برای تیم اورنج کانتی بلو استار انجام داد و 5 گل به ثمر رسانید! به هر حال وی پس از انجام این چند بازی برای این تیم گمنام آمریکایی، برای همیشه کفش های خود را آویخت. جالب اینجاست که کلینزمن در 6 تورنمنت مهم برای تیم ملی آلمان گلزنی کرد و سابقه بازی در 4 لیگ معتبر اروپایی (به جز لا لیگا) را در کارنامه خود ثبت نمود. پس از نتایج خفت بار آلمان در یورو 2004 با رودی فولر و استعفای هم تیمی سابق کلینزی از مربیگری مانشافت، فدراسیون فوتبال آلمان ترجیح داد که سکان هدایت تیم ملی را در سال 2004 به دست کلینزمن بسپارد. یکی از جنجالی ترین مباحث مطروحه در مطبوعات آلمانی در دوره مربیگری کلینزمن در تیم ملی آلمان، حضور پروازی وی در آلمان بود. مطبوعات به شدت او را مورد تهاجم قرار می دادند و معتقد بودند که مربی تیم آلمان نباید در آمریکا زندگی کرده و فقط در هنگام مسابقات، به وطن خود پرواز کند. قوانین سختگیرانه وی در اردوی تیم ملی، جوانگرایی و تاکتیک های تهاجمی از عمده ترین شاخصه های دوران مربیگری کلینزمن در مانشافت بود. درگیری های کلینزمن با بیلد هم هنگامی به اوج خود رسید که او برخی از امتیازات این نشریه مانند دستیابی به ترکیب تیم، یک روز پیش از بازی و حضور مداوم عوامل بیلد در اردوی تیم ملی را ممنوع کرد. یکی از جنجالی ترین تصمیمات کلینزمن، ترجیح دادن ینس لمن به اولیور کان در درون دروازه بود. تصمیمی که در ابتدا باعث انتقادهای زیادی شد ولی با عملکرد فوق العاده لمن در جام جهانی 2006، ثابت گردید که تصمیم کلینزمن درست بوده است. به هر حال ارائه یک فوتبال تهاجمی و تماشاگر پسند در جام جهانی 2006 هرچند که با قهرمانی مانشافت همراه نشد، ولی تحولی شگرف در فوتبال آلمان ایجاد کرد و شاید بتوان شجاعت کلینزمن در تغییر نسل فوتبال آلمان را یکی از عوامل قهرمانی این تیم در جام جهانی 2014 دانست. عملکرد فوق تصور مانشافت با کلینزی، باعث شد تا افکار عمومی در آلمان، خواستار تمدید قرارداد وی شود ولی او این پیشنهاد را به علت دوری از خانواده رد کرد تا در تابستان 2006، جای خود را در نیمکت تیم ملی به دستیارش یعنی یوآخیم لوو بسپارد. وی در سال 2006به عنوان مربی برتر سال آلمان برگزیده شد. پس از حدود 2 سال بیکاری، کلینزمن در سال 2008 به عنوان سرمربی بایرن مونیخ انتخاب گردید ولی نتایج وی در باواریا به هیچ عنوان جالب توجه نبود و با حذف در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل بارسلونا و در فاصله 5 هفته مانده تا پایان بوندس لیگا و در آوریل 2009، از سمت خود برکنار شد تا دوباره به محل زندگی اش در آمریکا بازگردد. پس از حدود 2 سال بیکاری و در ژوئن 2011، یورگن کلینزمن به عنوان سرمربی تیم ملی آمریکا انتخاب شد. آغاز کار وی در تیم ملی آمریکا با نتایج ضعیف و فشار وحشتناک مطبوعات به او درباره تاکتیک ها و استراتژی تیمی بود. به تدریج تفکرات کلینزمن در تیم ملی آمریکا جا افتاد و نتایج این تیم در سال های 2012 و 2013 بسیار خوب شد. شکست دادن تیم های بزرگی همچون مکزیک، آلمان و ایتالیا، قهرمانی در گلدکاپ و صعود به جام جهانی 2014 باعث شد تا اعتماد آمریکایی ها به کلینزمن جلب شود و قرارداد وی را تا سال 2018 تمدید کنند. عجیب ترین تصمیم کلینزمن در تیم ملی آمریکا، کنار گذاشتن لاندون دونووان از این تیم در جام جهانی 2014 و سپردن بازوبند کاپیتانی به کلینت دمسی بود. حتی توئیت جنجالی پسر کلینزمن و به تمسخر گرفتن دونووان اسطوره فوتبال آمریکا نیز مورد انتقاد مطبوعات آمریکایی قرار گرفت. حذف آمریکا در مرحله یک شانزدهم نهایی جام جهانی 2014 مقابل بلژیک رویایی رقم خورد. در گلد کاپ 2015 نیز تیم ملی آمریکا پس از 5 دوره متوالی، از رسیدن به فینال ناکام ماند تا انتقادها از کلینزمن دوباره به اوج خود برسد اما همچنان سکان هدایت تیم ملی آمریکا در مرحله مقدماتی جام جهانی 2018 در دستان کلینزمن قرار دارد(کلینزمن از تیم ملی آمریکا اخراج شد).

فعالیت های خیرخواهانه کلینزمن نیز همواره مورد توجه رسانه های عمومی قرار گرفته است. کمک به زلزله زده های رودبار و منجیل در سال 1990، تأسیس یک نهاد خیریه کودکان در سال 1995 و تخصیص عواید حاصل از بازی خداحافظی اش در سال 1999 به مؤسسه خیریه کودکان از عمده ترین فعالیت های خیریه کلینزی بوده است. خانم دبی چین مدل سابق آمریکایی، همسر کلینزمن می باشد که این زوج در هانتینگتون بیچ کالیفرنیا زندگی می کنند و حاصل زندگی مشترک آنها، دو فرزند به نام های جاناتان و لیلا است. کلینزمن علاوه بر تسلط به زبان های آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی، یک هنر دیگر هم دارد و آن پرواز با هلی کوپتر (چرخ بال) بر فراز کالیفرنیای جنوبی می باشد.

 

مانفرد بینز

اسطوره تاریخ باشگاه آینتراخت فرانکفورت و بازیکن اسبق تیم ملی آلمان، در سال 2003 و در 38 سالگی با پیراهن تیم گمنام کلاین کاربن در اوبرلیگا هسن از دنیای فوتبال به عنوان بازیکن خداحافظی کرد ولی یک سال بعد به عنوان سرمربی موقت کیکرز اوفنباخ انتخاب شد. پس از حضوری کوتاه در این تیم، بینز حدود 6 سال بیکار بود تا اینکه در سال 2010 به عنوان سرمربی تیم گمنام جرمنیا انکهایم 1911 برگزیده و تاکنون نیز سکان هدایت این تیم را بر عهده دارد.

 

توماس دال

بازیکن محبوب هامبورگ در سال 2001 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و بلافاصله به عنوان بخشی از کادر مربیگری هامبورگ (تیم زیر 19 ساله ها و تیم دوم هامبورگ) انتخاب شد. دال از سال 2002 به عنوان مربی تیم ذخیره های هامبورگ فعالیت نمود تا اینکه در سال 2004 به عنوان سرمربی تیم اصلی هامبورگ تعیین گردید. او در اولین فصل حضورش در هامبورگ، این تیم را از سقوط به دسته پایین نجات داد و به همراه تیم محبوبش، فاتح جام اینترتوتو شد و در فصل 06-2005، با قرار گرفتن هامبورگ در رتبه سوم جدول بوندس لیگا، با این تیم راهی لیگ قهرمانان اروپا شد. فصل 07-2006 به خوبی فصل قبل نبود و با کسب نتایج ضعیف هامبورگ در لیگ قهرمانان اروپا و حضور این تیم در قعر جدول بوندس لیگا توأم گردید. بدین ترتیب، توماس دال در اوایل سال 2007 و حین تعطیلات زمستانی، از کار خود برکنار شد تا دوره 6 ساله مربیگری وی در این باشگاه خاتمه یابد. توماس دال در سال 2007 به عنوان سرمربی دورتموند انتخاب شد ولی نتایج بسیار ضعیف دورتموند در دوره مربیگری وی و حضور در رده سیزدهم جدول، منجر به استعفای دال در می 2008 گردید. البته دال با دورتموند به فینال جام حذفی رسید ولی شکست خورد. دال در سال 2009 با یک قرارداد 2 ساله به گنچلربیرلیگی ترکیه پیوست ولی در آن تیم نیز توفیق عمده ای به دست نیاورد و در سال 2010 از این تیم ترکیه ای جدا و سپس در جولای 2011 به کشور عربستان رفت تا هدایت تیم بزرگ الهلال را بر عهده بگیرد. حضور دال در الهلال نیز طولانی نبود و در ژانویه 2012 توسط این باشگاه عربستانی اخراج گردید. پس از حدود یک سال بیکاری، دال در سال 2013، راهی مجارستان شد تا هدایت تیم قدیمی فرنس واروش را برعهده بگیرد. بر خلاف تصور، او دوران موفقی را در مجارستان سپری کرده و به همراه تیمش فاتح یک جام حذفی در فصل 15-2014، یک سوپر جام 2015 و دو لیگ کاپ 13-2012 و 15-2014 شده است. دال تاکنون نیز مربی فرنس واروش باقی مانده است. وی از ازدواج اولش، صاحب یک دختر و از ازدواج دومش با روبرتا ایتالیایی نیز صاحب دختری دیگر است. جالب اینجاست که همسر اول توماس دال پس از جدایی از وی، با یک فوتبالیست بازنشسته دیگر یعنی اولاف بادن بازیکن سابق هانزا روستوک ازدواج کرد.

 

آندریاس تام

بازیکن سابق لورکوزن و آلمان شرقی، در سال 2001 با پیراهن هرتا برلین از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. پس از اخراج هوب استیونس از هرتا در دسامبر 2003، تام برای 3 بازی به عنوان مربی موقت روی نیمکت هرتا نشست تا هانس مایر به عنوان مربی دائمی این تیم انتخاب شود. آندریاس تام در دوران مربیگری هانس مایر و فالکو گوتز در هرتا، به عنوان کمک مربی این تیم فعالیت می کرد ولی در آوریل 2007، تام به همراه گوتز به علت کسب نتایج ضعیف، از هرتا اخراج شدند. در دسامبر 2008 اعلام شد که تام به عنوان دستیار فالکو گوتز در تیم دسته پایینی هولشتاین کیل، در ژانویه 2009 روی نیمکت این تیم خواهد نشست. گوتز و تام در سال 2009، موفق شدند که تیم هولشتاین را از لیگ منطقه ای شمال به لیگ دسته سوم آلمان برسانند ولی تام در ژانویه 2010 توسط این باشگاه اخراج شد. از آغاز فصل 11-2010، آندریاس تام به عنوان سرمربی تیم زیر 17 ساله های هرتا برلین مشغول انجام وظیفه بوده و این مسئولیت تا امروز نیز ادامه دارد.

 

توماس هلمر

مدافع اسبق بایرن و دورتموند، پس از یک فصل بد با ساندرلند و هرتا، در سال 1999 برای همیشه کفش هایش را آویخت و به عنوان یک مجری تلویزیونی در کانال DSF و ژورنالیست ورزشی آغاز به فعالیت نمود. علاوه بر این، وی به عنوان سفیر آلمان در دهکده های کودکان بی سرپرست متعلق به فیفا نیز مشغول فعالیت های خیرخواهانه شد. اولین اقدامات خیرخواهانه هلمر در این ارتباط، از سال 1997 آغاز گردید.

  

کریستین وورنز

مدافع مطمئن سال های نه چندان دور لورکوزن و دورتموند، در سال 2008 و پس از 9 سال حضور موفق در وستفالن، با پیراهن دورتموند از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. وورنز پس از حدود یک سال، به عنوان مربی تیم جوانان هامبورگ انتخاب و بین سال های 2009 تا 2011 در این پُست، اننجام وظیفه کرد. پس از جدایی از هامبورگ، طی 2 فصل متوالی به عنوان مربی تیم های زیر 15 ساله های بوخوم و سپس زیر 17 ساله های شالکه مشغول به کار شد. وورنز در فصل 15-2014، به عنوان کمک مربی تیم اونترهاخینگ و سرمربی تیم زیر 16 ساله های همین باشگاه منصوب گردید. وی پس از جدایی از اونترهاخینگ در سال 2015، همچنان بیکار است.

 

اشتفان افنبرگ

هافبک جنجالی اسبق بایرن مونیخ و مانشافت در سال 2004 با پیراهن تیم العربی از دنیای فوتبال خداحافظی کرد ولی پس از آویختن کفش هایش، مدت ها از میادین فوتبال دور بود تا اینکه در اکتبر 2015 به عنوان سرمربی پادربورن انتخاب شد و تاکنون نیز در این سمت حضور دارد. رفتارهای بحث برانگیز و جنجال سازی های همیشگی افنبرگ باعث شده تا مردم و مطبوعات همواره توجه ویژه ای به او داشته باشند. اکنون که وی سرمربی پادربورن در بوندس لیگا 2 است، بسیار بیشتر از اغلب مربیان بوندس لیگا یک مورد توجه روزنامه ها و افکار عمومی قرار دارد. افه قبل از یک مسابقه در جام یوفا مقابل تیم کورک سیتی در سال 1991، طی یک مصاحبه مطبوعاتی گفته بود که مطمئن است کورک سیتی شکست خواهد خورد و دیو بری هافبک کورک سیتی شبیه پدربزرگش است! این قبیل اظهار نظرهای جنجالی توسط افنبرگ کم نبوده است. این نوع رفتارهای افنبرگ باعث شد که وی خیلی زود از تیم ملی آلمان کنار گذاشته شود. یکی از بزرگ ترین جنجال های افه در دهه نود، ترک کردن همسرش یعنی خانم مارتینا و برقراری ارتباط با کلودیا اشترونز، همسر هم تیمی سابقش یعنی توماس اشترونز بود که باعث ایجاد سروصداهای زیاد در مطبوعات آلمانی شد. افنبرگ و اشترونز در سال 2004 با یکدیگر ازدواج و سپس به فلوریدای آمریکا مهاجرت کردند. افه صاحب 3 فرزند از همسر اولش می باشد. یکی از عجیب ترین کارهای افه، پنهان کردن پیراهن علی دایی هم تیمی اش در بایرن مونیخ قبل از آغاز یک مسابقه و قراردادن یک پیراهن دیگر در ساک ورزشی دایی بود! وی کتاب جنجالی اتوبیوگرافی اش را چاپ و در آن کتاب، به برخی از بازیکنان و هم تیمی های سابقش مانند لوتار ماتئوس حمله کرد. افنبرگ در سال 2001 به علت حمله به زنی در یک کلوب شبانه، مجرم شناخته و جریمه شد. یک سال بعد، افنبرگ طی اظهار نظری جنجالی در کانال Play Boy گفت که افراد بیکار در آلمان، برای پیدا کردن کار بسیار تنبلی می کنند و باید بیمه بیکاری آنها قطع شود.

  

توماس اشترونز

هافبک اسبق اشتوتگارت و بایرن مونیخ در سال 2000 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. او طی 9 سال بازی در تیم ملی آلمان، موفق به فتح یورو 96 شد و 12 عنوان قهرمانی مهم را در رده باشگاهی به دست آورد. اشترونز پس از آویختن کفش هایش، هرگز به مربیگری رو نیاورد و تبدیل به یک مفسر و مجری ورزشی در کانال تلویزیونی آلمانی زبان sport1 شد. جدایی همسر اشترونز از وی و ازدواج با افنبرگ از جنجالی ترین حاشیه های پیرامون وی بود. مصاحبه عجیب تراپاتونی درباره اشترونز و توهین به وی در سال 1998 نیز همواره در یادها باقی خواهد ماند.

  

ماتیاس زامر

سوئیپر درجه یک اهل آلمان شرقی و بازیکن اسبق دورتموند، در سال 1999 با پیراهن تیم محبوبش از دنیای فوتبال خداحافظی کرد ولی خیلی زود به میادین فوتبال بازگشت و در ژوئن 2000 به عنوان سرمربی دورتموند انتخاب شد. زامر به همراه دورتموند در سال 2002 به قهرمانی بوندس لیگا دست یافت. دورتموند با مربیگری زامر در همان فصل، به فینال جام یوفا رسید ولی در یک بازی به یاد ماندنی، با نتیجه 3-2 مغلوب فاینورد شد. پس از کسب رتبه ششم بوندس لیگا در فصل 04-2003، باشگاه دورتموند مبادرت به اخراج ماتیاس زامر نمود تا دوره 12 ساله حضور وی در این باشگاه (8 سال به عنوان بازیکن و 4 سال به عنوان سرمربی) خاتمه یابد. زامر در فصل بعد به عنوان سرمربی اشتوتگارت، به این باشگاه بازگشت و علیرغم اینکه تیمش در پایان فصل، فقط یک امتیاز تا رسیدن به مرحله مقدماتی لیگ قهرمانان اروپا فاصله داشت، در ژوئن 2005 از اشتوتگارت جدا شد. در آوریل 2006، زامر با امضای قراردادی 5 ساله با فدراسیون فوتبال آلمان، به عنوان مدیر فنی تیم های ملی آلمان انتخاب گردید. پُستی که در آن زمان، در فوتبال آلمان جدید و ناشناخته بود. وظایف زامر علاوه بر نظارت بر تیم های پایه ای آلمان، کشف استعدادهای 11 تا 18 ساله و همچنین گسترش تئوری های نوین ورزشی و فوتبالی در جریان تمرینات و تاکتیک های تیم های ملی آلمان بود. او درباره سیستم های تاکتیکی تیم های پایه ای و بزرگسال آلمان، همکاری نزدیکی با یواخیم لوو داشت. پس از کسب تجارب جالب مدیریت ورزشی در تیم ملی آلمان، ماتیاس زامر در جولای 2012 به عنوان مدیر ورزشی بایرن مونیخ منصوب و جایگزین کریستین نرلینگر شد. بسیاری از هواداران فوتبال از پیوستن زامر به بایرن مونیخ ابراز تعجب کردند زیرا به طور سنتی، بایرن از بازیکنان بازنشسته خود باشگاه در کادر مدیریتی استفاده می کند و استفاده از زامر به عنوان اسطوره باشگاه رقیب یعنی دورتموند در کادر مدیریتی و فنی بایرن، اتفاقی نادر و عجیب بود. زامر اکنون عضو هیئت مدیره باشگاه بایرن مونیخ بوده و در واقع چهره ورزشی این کادر مدیریتی می باشد. زامر به عنوان مدیر ورزشی موفق به کسب سه گانه رویایی به همراه بایرن در سال 2013 شد. وی در دوران مربیگری یوپ هاینکس و پپ گواردیولا در کنار آنها روی نیمت بایرن نشست و همچنان نیز در این پُست حساس، انجام وظیفه می کند. البته در مقاطعی از فصل قبل، شایعاتی مبنی بر اختلاف بین زامر و پپ به گوش می رسید که البته هرگز جنبه رسمی به خود نگرفت. زامر اکنون به همراه همسر و 3 فرزندش یعنی سارا، ماروین و لئون در مونیخ زندگی می کنند. زامر در اواخر فصل پیش به دلیل بیماری از کار خود در بایرن کنار کشید و آخرین بحثی که در مورد او وجود دارد همکاری با شبکه یورواشپورت می باشد.

 

میشائیل فرونتزک

هافبک چپ ارزشمند اسبق گلادباخ و اشتوتگارت در سال 2000 با پیراهن گلادباخ از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و بلافاصله به عنوان کمک مربی در همین باشگاه مشغول به کار شد. پس از کسب تجربه کمک مربیگری سه ساله در گلادباخ، وی از سال 2004 تا 2005 کمک مربی هانوفر شد. فرونتزک در سپتامبر 2006 به آرزویی دیرین خویش دست یافت و توانست سرمربی تیم آلمانیا آخن در بوندس لیگا 1 شود. وی در پایان فصل 07-2006 به علت سقوط آخن به دسته پایین تر، از سمت خود استعفا داد. پس از پایان تعطیلات زمستانی سال 2008، باشگاه آرمینیا بیله فلد اعلام کرد که میشائیل فرونتزک را به عنوان سرمربی برگزیده و او را جایگزین مربی موقت باشگاه یعنی دتلف دامیر کرده است. در شرایطی که قرارداد فرونتزک با آرمینیا تا سال 2010 تمدید شده بود، وی در می 2009 از سمت خود برکنار گردید. فرونتزک در ژوئن 2009 به باشگاه محبوبش یعنی گلادباخ پیوست و یک قرارداد 2 ساله به عنوان سرمربی با این باشگاه امضاء کرد ولی به دنبال کسب نتایج نامطلوب و باخت مقابل سن پائولی، در فوریه 2011 از گلادباخ اخراج شد ولی جالب اینجاست که همان باشگاهی که باعث اخراج فرونتزک از گلادباخ شد، وی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. سن پائولی در پائیز 2013 و پس از اخراج آندره شوبرت، ترجیح داد که فرونتزک را به عنوان سرمربی برگزیند. فرونتزک در آوریل 2015 به عنوان سرمربی موقت هانوفر منصوب گردید ولی به علت کسب نتایج خوب، عنوان موقت تبدیل به دائمی شد. فرونتزک با هانوفر یک قرارداد 2 ساله امضاء کرد ولی در دسامبر 2015 و به دنبال کسب نتایج ضعیف هانوفر در فصل جاری بوندس لیگا و قرار گرفتن این تیم در منطقه سقوط، از سمت خود استعفاء داد. فرونتزک عضو تیم ملی آلمان در یورو 1992 بود.

 

اشتفان کونتس

مهاجم اسبق تیم ملی آلمان و باشگاه های متعددی همچون بوخوم و کایزرسلاترن، در سال 1999 با پیراهن تیم محبوبش یعنی بوخوم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و بلافاصله سرمربی تیم دسته چهارمی زادگاهش یعنی بروسیا نیون کرشن شد، همان باشگاهی که پدرش یعنی گونتر کونتس نیز به مدت 4 سال در آن بازی می کرد. کونتس در سال 2000 از این باشگاه گمنام جدا و به عنوان سرمربی تیم مطرح کارلسروهه انتخاب گردید. دوره حضور وی در کارلسروهه به مدت 2 سال طول کشید. اشتفان کونتس پس از جدایی از کارلسروهه در سال 2002، یک تصمیم عجیب گرفت و آن هم بازگشت به میادین فوتبال به عنوان بازیکن در 40 سالگی بود. کونتس با پیراهن تیم محلی فورپاخ به مدت یک فصل بازی کرد و طی 22 بازی، موفق به زدن 22 گل برای این تیم شد! کونتس در سال 2003 به دوران بازی در فورپاخ خاتمه داد و دوباره به عنوان مربی در سال 2003، دو مقطع کوتاه سرمربی تیم های والدهوف مانهایم و آلن بود. پس از دوره های بسیار کوتاه مربیگری چند ماهه در این دو تیم، باز هم هوای بازی کردن و گلزنی به سر اشتفان کونتس خطور کرد و وی برای سومین بار و در 42 سالگی، به عنوان بازیکن به زمین برگشت. کونتس یک فصل برای تیم گمنام پلاتیا لیمباخ بازی کرد و طی 10 بازی برای این تیم محلی، فقط یک گل زد و برای همیشه در سال 2005، کفش هایش را در 43 سالگی آویخت. وی بلافاصله در سال 2005، پیشنهاد باشگاه کوبلنس را پذیرفت تا به مدت یک سال، مدیر ورزشی این باشگاه باشد و پس از جدایی از کوبلنز در سال 2006، همین پُست را در باشگاه محبوبش یعنی بوخوم بر عهده گرفت. دوره مدیریتی کونتس در بوخوم تا سال 2008 ادامه یافت. او پس از جدایی از بوخوم، اکنون مدیر باشگاه دسته دومی کایزرسلاترن است. اشتفان کونتس به علت نام خانوادگی اش، همواره در برنامه های طنز انگلیسی، مورد تمسخر قرار می گیرد. اشتفان کونتس پسر عموی اندی کونتس خواننده راک و متال عضو گروه موسیقی فاندن پلاس می باشد.

 

مائوریتزیو گائودینو

بازیکن اسبق اشتوتگارت، فرانکفورت و بوخوم که دارای اصلیت ایتالیایی است در سال 2003 با پیراهن والدهوف مانهایم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. جالب اینجاست که وی فوتبال حرفه ای خود را نیز در همین تیم آغاز کرده بود. وی بلافاصله پس از وداع از میادین فوتبال، در سال 2004 به عنوان مربی موقت والدهوف مانهایم انتخاب شد و مدت کوتاهی روی نیمکت تیم محبوبش نشست. گائودینو در سال 2006 در مسابقه خیریه منتخب آلمان و انگلیس به یاد فینال جام جهانی 1966 شرکت نمود. در این مسابقه بسیاری از ستارگان سابق دنیای فوتبال و هنر حضور داشتند. بوریس جانسن سیاستمدار انگلیسی در این بازی، یک تکل راگبی وار روی گائودینو انجام داد که مورد توجه تماشاگران قرار گرفت. وی فرزند مهاجران ایتالیایی از منطقه کامپانیا است. پسرش یعنی جان لوکا گائودینو یکی از استعدادهای جوان فوتبال آلمان محسوب می شود که مراحل رشد را در تیم های پایه های بایرن مونیخ طی کرده و در ژانویه 2016، به تیم سن گالن سوئیس قرض داده شده است. جان لوکا در تیم ملی جوانان آلمان بازی کرده ولی می تواند در آینده بین تیم های ملی آلمان و ایتالیا، گزینه مورد علاقه خود را انتخاب نماید. البته پدرش 5 بازی ملی برای آلمان انجام داده است. مائوریتزیو گائودینو در جولای 2015 به عنوان مدیر فوتبال باشگاه دسته پنجی روتلینگن در اوبرلیگا بادن وورتمبرگ منصوب و تاکنون نیز در این پُست مشغول انجام وظیفه می باشد.

 

مارتین واگنر

بازیکن اسبق تیم های نورنبرگ و کایزرسلاترن، در سال 2001 از دنیای فوتبال خداحافظی کرده و اکنون مسئول نقل و انتقالات و مشاوره بازیکنان فوتبال در شرکت مشاور MaWa است.

  

اولف کرشتن

اسطوره باشگاه لورکوزن در سال 2003 و پس از 13 سال حضور در این باشگاه به عنوان بازیکن، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد ولی از باشگاه محبوبش جدا نشد و بلافاصله به عنوان کمک مربی لورکوزن طی سال های 2003 تا 2005 فعالیت کرد. سپس از 2005 به عنوان سرمربی تیم دوم باشگاه لورکوزن منصوب گردید و تا سال 2011 در همین پُست باقی ماند. کرشتن اولین بازیکن تاریخ فوتبال است که با دو تیم ملی متفاوت، به رکورد مجموع 100 بازی ملی رسیده است. (آلمان شرقی و غربی) در آلمان، اولف کرشتن را با لقب آقای سیاه می شناسند. پسر وی یعنی بنیامین کرشتن نیز اکنون 28 ساله است و به مدت 7 سال، دروازه بان دینامو درسدن (اولین باشگاه پدرش) بود ولی اکنون عضو تیم هلندی نایمخن می باشد. هدف بنیامین تبدیل شدن به یک تاجر در امور ورزشی است.

 

مارکو بوده

بازیکنی که تمام دوران فوتبال خود را فقط در وردربرمن سپری کرد، در سال 2002 با پیراهن تیم محبوبش از دنیای فوتبال خداحافظی نمود ولی هرگز وارد عرصه مربیگری نشد. بوده ترجیح داد که در نقش مدیریتی در باشگاه برمن ایفا کند و اکنون رئیس این باشگاه می باشد. او عضو تیم قهرمان اروپا در سال 96 بود.

  

اشتفان فروند

مدافع ملی پوش اسبق دورتموند و تاتنهام در فصل 04-2003 و پس از حضوری ناموفق در کایزرسلاترن، ترجیح داد دوباره به لیگ برتر انگلیس رفته و پیراهن لستر سیتی را در نیم فصل دوم بر تن کند. پس از پایان همین فصل، فروند برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و به دنبال کسب مدارک مربیگری و آموختن دشوار ترین شغل دنیا رفت. البته فروند در همان اولین سال های خداحافظی از فوتبال یعنی در سال 2006، در کنار بوریس بکر تنیسور محبوب آلمانی، در یک برنامه تلویزیونی انگلیسی-آلمانی حضور داشتند و توانستند بیننده های زیادی را به این برنامه جلب کنند. نام این برنامه چنین بود: "آنها فکر می کنند که همه چیز تمام شده است!" فروند در سپتامبر 2007 به عنوان کمک مربی تیم ملی زیر 20 ساله های آلمان انتخاب و در دسامبر همان سال، دستیار برتی فوگتس در تیم ملی نیجریه شد. البته باید گفت که او هر دو شغل را به طور همزمان حفظ کرد. از دوران موفق فوتبال خود در انگلیس بسیار راضی بود و در سال 2009 به همراه درن اندرتون در تالار افتخارات باشگاه تاتنهام وارد شد.  پس از کسب مدرک مربیگری در می 2009، فدراسیون فوتبال آلمان ترجیح داد که فروند را با یک قرارداد دو ساله به عنوان سرمربی تیم ملی زیر 16 ساله های آلمان انتخاب نماید. یک سال بعد، وی به عنوان سرمربی تیم ملی زیر 17 ساله های آلمان، توانست به عنوان نایب قهرمانی اروپا در سال 2011 و سپس مقام سومی جام جهانی نوجوانان برسد. سپس، پروژه ای دیگر با نسل جدیدتری از زیر 16 ساله های آلمان را آغاز کرد. از ابتدای فصل 12-2011 ، وی به عنوان کارشناس در کانال تلویزیونی یورواسپورت حضور یافت و تفسیر بازی های بوندس لیگا را برای این رسانه ورزشی و همچنین اسکای آلمانی انجام داد. در جولای 2012، اشتفان فروند به عنوان کمک مربی تاتنهام انتخاب شد و تاکنون نیز در همین پُست مشغول است. جالب اینجاست که در دوران کمک مربیگری فروند در وایت هارت لین، بسیاری از سرمربیان تاتنهام تغییر کردند ولی همچنان فروند روی نیمکت قرار دارد. مربیانی همچون آندره ویاش بوآش، تیم شروود و مائوریسیو پوچتینو. در آگوست 2014، علاوه بر پُست دستیار مربی، یک وظیفه دیگر نیز توسط باشگاه تاتنهام به فروند سپرده شد و مسئولیت هماهنگ کننده بین المللی این باشگاه را بر عهده گرفت. حاصل ازدواج فروند یک پسر و دو دختر است. پسر وی در حال حاضر، دروازه بان تیم گمنام انگلیسی هارلو تاون است.

  

مهمت شول

هافبک تهاجمی ترک تبار بایرن مونیخ و یکی از بهترین بازیکنان تاریخ این باشگاه، پس از 15 سال باشکوه در باواریا، در سال 2007 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد ولی یک سال بعد به این باشگاه بازگشت و هدایت تیم زیر 13 ساله های بایرن را بر عهده گرفت. شول در آوریل 2009 ارتقاء درجه یافت و سرمربی موقت تیم دوم بایرن مونیخ شد چرا که هرمان گرلاند سرمربی اصلی این تیم، به عنوان دستیار یوپ هاینکس، به تیم اول بایرن رفته بود. شول در این مقطع زمانی، هم هدایت تیم زیر 13 سال را برعهده داشت و هم تیم دوم بایرن. در جولای 2009، مهمت شول سرمربی دائمی تیم دوم بایرن منصوب گردید ولی پس از یک سال، به اجبار و برای اخذ مدرک مربیگری از باشگاه محبوبش جدا شد. شول در سال 2012 به همان پُست سابق خود یعنی سرمربیگری تیم دوم بایرن بازگشت ولی در سال 2013 اعلام کرد که ترجیح می دهد به عنوان کارشناس تلویزیونی مشغول شود و قادر نیست به طور همزمان، دو وظیفه مربیگری و کار تلویزیونی را انجام دهد. در سال 2007، یک مستند درباره زندگی و دوران حرفه ای مهمت شول توسط دو تهیه کننده حرفه ای و فیلمساز ساخته شد. جالب اینجاست که بدانید، شول دارای پدر ترک و مادری آلمانی بود که در 5 سالگی وی، پدر و مادرش از هم جدا شدند. نام پدر وی ارگین یوکسل بود و در واقع نام اصلی این بازیکن نیز، مهمت یوکسل است ولی مادرش پس از ازدواج با یک مرد آلمانی به نام هرمان شول، نام پسرش را به مهمت شول تغییر داد. مهمت شول به موسیقی هم علاقه ویژه ای دارد و حتی در سال های 2002 و 2003، دو آلبوم موسیقی از دو گروه موسیقی موردعلاقه اش را با یکدیگر تلفیق کرده و آنها را راهی بازار موسیقی نمود. عنوان این آلبوم موسیقی تلفیقی، برگرفته از جمله معروف سپ هربرگر پدر فوتبال آلمان است که میگفت: « پایان هر مسابقه، آغاز یک مسابقه دیگر است! » .  اظهار نظرات کنایه آمیز و همراه با جک مهمت شول درباره حزب سبزهای آلمان در چندین مصاحبه مورد انتقاد اعضای این حزب قرار گرفت. بسیاری از مردم فکر می کنند که شول مسلمان است ولی او دارای شخصیت چندان معتقدی نیست و بیشتر به بودائیسم گرایش دارد. شول از جوانی علاقه ویژه ای به بولینگ داشت و پس از کنار گذاشتن فوتبال نیز، ساعات بسیاری از اوقات فراغت خود را با بولینگ سپری می کند.

 

فردی بوبیچ

مهاجم اسبق اشتوتگارت، دورتموند و هرتا که دارای اجداد اسلوونیایی و کروات است، در ماریبور اسلوونی به دنیا آمد ولی در آلمان بزرگ شد. بوبیچ در سال 2006 با پیراهن تیم ریکا کرواسی از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. وی پس از اخذ مدرک مربیگری، برای کسب اولین تجربه مربیگری اش در سال 2009 راهی بلغارستان شد تا در کنار همبازی قدیمی اش یعنی کراسیمیر بالاکوف، در تیم چرنومورتس بورگاس به عنوان مدیر فنی مشغول شود. بوبیچ در سال 2010 به باشگاه محبوبش یعنی اشتوتگارت بازگشت و به عنوان مدیر ورزشی منصوب گردید و در ژانویه 2012، قراردادش را با اشتوتگارت تا سال 2016 تمدید نمود. علاوه بر این، وی به عنوان نماینده هیئت مدیره در امور ورزشی باشگاه اشتوتگارت مشغول انجام وظیفه شد هرچند که در سپتامبر 2013 از به دلایل مبهم، از این باشگاه اخراج شد تا اکنون، رابین دات همه کاره اشتوتگارت باشد.

 

دیتر آیلتس

هافبک تدافعی عضو مانشافت در یورو 96، تمام دوران فوتبال خود را در یک باشگاه یعنی وردربرمن سپری نمود و از این حیث، تشابه زیادی با مارکو بوده دارد. وی در سال 2002 از دنیای فوتبال خداحافظی و بلافاصله به عنوان مربی تیم زیر 19 ساله های برمن انتخاب گردید. آیلتس در سال 2003 سرمربی تیم ملی زیر 19 ساله های آلمان شد و در آگوست 2004، هدایت تیم زیر 21 ساله های آلمان را برعهده گرفت. آیلتس به مدت 4 سال در این پُست باقی ماند و تأثیرات بسیار مثبتی بر فوتبال پایه آلمان گذاشت و حتی بین سال های 2006 تا 2007، به طور همزمان، تیم ملی زیر 20 ساله های آلمان را نیز هدایت نمود. آیتلس برای کسب تجربه مربیگری در رده سنی بزرگسالان، در سال 2008، هدایت تیم دسته دومی هانزاروستوک را برعهده گرفت ولی به علت کسب نتایج ضعیف، در مارچ 2009 برکنار شد. در همان سال، وی به عنوان مدیر باشگاه اولدنبرگ منصوب و در ژانویه 2011، علاوه بر آن، نقش هماهنگ کننده امور جوانان در همین باشگاه را عهده دار گردید. در ژانویه 2012، دیتر آیلتس به عنوان مدیر آکادمی فوتبال به باشگاه محبوبش یعنی وردربرمن بازگشت و تاکنون نیز در همین پُست مشغول انجام وظیفه است. در آلمان به علت شباهت ظاهری بسیار زیاد وی به آلمائو بازیکن اسبق تیم ملی برزیل، دیتر آیلتس را آلمائوی فریزیای شرقی نیز می نامند. جالب اینجاست که آلمائو نیز به علت داشتن موهای بلوند، به همین نام مشهور گردید.

 

مارکوس بابل

مدافع اسبق بایرن مونیخ و لیورپول، در سال 2007 با پیراهن اشتوتگارت از دنیای فوتبال خداحافظی کرد ولی از اشتوتگارت جدا نشد و به عنوان کمک مربی در این باشگاه باقی ماند. در نوامبر 2008 وی سرمربی اشتوتگارت شد. بابل تیم رده یازدهمی اشتوتگارت را تحویل گرفت و در پایان فصل با کسب نتایج فوق العاده، این تیم را به رده سوم رساند تا سهمیه حضور در مرحله مقدماتی لیگ قهرمانان را به دست بیاورد. در حالیکه بابل قراردادش را تا 2011 با اشتوتگارت تمدید نمود، ولی کسب نتایج ضعیف باعث جدایی او از این باشگاه در دسامبر 2009 شد. در پاییز 2009، اشتوتگارت با هدایت بابل در لیگ قهرمانان به مقام دوم گروه خود رسید و به مرحله بعد صعود کرد ولی حضور در رده شانزدهم بوندس لیگا، مسیر بابل را با مسیر این باشگاه تغییر داد. هرتابرلین دسته دومی در جولای 2010، مارکوس بابل را به عنوان سرمربی برگزید و بابل به همراه هرتا به بوندس لیگای یک صعود کرد ولی در دسامبر 2011 از هرتا اخراج شد. البته پیش از اخراج از هرتا، وی گفته بود که قصد جدایی از این تیم در پایان فصل را دارد. بابل در فوریه 2012 سرمربی هوفنهایم شد ولی به علت کسب نتایج نامطلوب در دسامبر 2012 اخراج گردید و پس از مدتی بیکاری، در اکتبر 2014 راهی سوئیس شد تا سرمربی تیم لوزرن شود. بابل تاکنون نیز هدایت تیم لوزرن را برعهده دارد.

 

ماریو باسلر

بازیکن جنجالی اسبق برمن و بایرن، در سال 2004 با پیراهن تیم الریان قطر از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. تخصص وی در ضربات ایستگاهی و کرنر و البته هوش و خلاقیت بی نظیرش باعث شهرت باسلر شد. وی پس از خداحافظی از فوتبال در سال 2004، بلافاصله به عنوان سرمربی تیم یان رگنزبرگ انتخاب گردید ولی پس از چند ماه اخراج شد. باسلر در جولای 2007، کمک مربی تیم کوبلنز شد ولی پس از یک سال، ترجیح داد که به عنوان سرمربی تیم آینتراخت ترایر، با این باشگاه قراردادی را امضاء کند. پس از حضور دو ساله در این باشگاه، باسلر در فوریه 2010 اخراج گردید ولی در آگوست همان سال، هدایت تیم واکر برگهاوزن را بر عهده گرفت. پس از سقوط واکر برگهاوزن در پایان فصل 11-2010، ماریو باسلر اخراج شد. باسلر در اکتبر 2011 سرمربی تیم روت وایس اوبرهاوزن شد ولی به علت کسب 4 باخت طی 7 بازی، در سپتامبر 2012 استعفاء داد. وی پس از مدتی بیکاری، در فوریه 2015 به عنوان مدیر ورزشی باشگاه لوکوموتیو لایپزیگ منصوب گردید و تاکنون نیز در همین پُست مشغول انجام وظیفه است. وی هرگز نتوانست تبدیل به یک مربی موفق در عرصه فوتبال آلمان شود.

  

اولیور بیرهوف

مهاجم اسبق آسکولی، میلان و اودینزه، در سال 2003 با پیراهن تیم کیه وو از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. مهاجم بی نظیر ژرمن ها در یورو 96، سال های به عنوان مدیر تیم ملی آلمان در دوران مربیگری کلینزمن و لوو، نقش بسیار مهمی را در فدراسیون فوتبال آلمان ایفا نمود ولی اکنون، نقش مدیر بازرگانی فدراسیون فوتبال آلمان را بر عهده دارد. همسر وی خانم کلارا ژالانتژی یک مدل اهل مونیخ است که قبلا" دوست دختر یک بسکتبالیست معروف کروات یعنی دراژن پتروویچ بود. کلارا و پتروویچ، یک تصادف رانندگی وحشتناک را تجربه کردند که منجر به مرگ پتروویچ در سال 1993 گردید. کلارا در سال 2001 با بیرهوف ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، تولد یک دختر در سال 2007 بود. بیرهوف یک کاتولیک کلیسای رم است که در تیم افسانه ای فیفا 14 نیز قرار گرفت. وی عضو تالار افتخارات باشگاه میلان می باشد. بیرهوف نیز یکی از افراد مشهوری بود که بیانیه روزنامه بیلد علیه گروه پگیدا را امضاء نمود. بسیاری از کارشناسان، شخصیت کاریزماتیک وی را عامل اصلی برقراری نظم و انضباط در اردوی تیم ملی آلمان می دانند.

 

یورگ هاینریش

بازیکن اسبق دورتموند، فیورنتینا و تیم ملی آلمان، پس از سپری کردن یک فصل ناموفق در کلن، ترجیح داد که در سه فصل آخر حضورش در میادین فوتبال به عنوان بازیکن، در تیم های گمنام و آماتور همچون لودویگز فلدر در دسته چهارم اوبر لیگا و یونیون برلین بازی کند. هاینریش در دسامبر 2005 و هنگامی که عضو تیم یونیون برلین بود، از فوتبال خداحافظی کرد ولی در همین باشگاه باقی ماند و به عنوان مدیر ورزشی به کار خود ادامه داد ولی به طور هم زمان در آگوست 2006 به تیم دسته پنجمی و آماتور کمی پرمنیتز ملحق شد با این تیم به عنوان بازیکن، قرارداد بست و به میادین فوتبال بازگشت. هاینریش فقط 12 بازی برای تیم کمی پرمنیتز انجام داده و 7 گل زد و در نهایت، در سال 2007 برای همیشه کفش های خود را آویخت و در همان موقع، از یونیون برلین هم جدا شد. وی پس از مدتی بیکاری و دوری از عرصه فوتبال، در سال 2013 و برای اولین بار به عنوان سرمربی به تیم گمنام راثنوف پیوست و به مدت دو سال در این باشگاه فعالیت کرد. هاینریش در سال 2015 به عنوان سرمربی تیم دسته چهارمی لوکن والد در لیگ منطقه ای Nordost انتخاب شد و تاکنون نیز در همین پُست حضور دارد.

 

اولاف مارشال

مهاجم افسانه ای کایزرسلاترن با آن سیبیل معروف، پس از 8 سال حضور در فریتز والتر اشتادیون، در سال 2002 به تیم الاتحاد عربستان پیوست ولی پس از سپری کردن دوران ناموفق در این تیم عربی، در سال 2002 برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد. مارشال پس از سه سال، به کایزرسلاترن برگشت و بین سال های 2005 تا 2007 کمک مربی این تیم شد و حتی در فصل 07-2006 به عنوان دستیار راینر هولمن در تیم النصر دبی نیز حضور یافت. مارشال در دوران کمک مربیگری در کایزرسلاترن، دستیار مربیانی همچون میشائیل هنکه (دستیار سابق اوتمار هیتزفلد) و وولفگانگ وولف بود. او اکنون سیبیل ندارد!

 

ینس یرمیس

هافبک دفاعی چغر و محکمی که در هر دو تیم مطرح شهر مونیخ بازی می کرد، در سال 2006 با پیراهن بایرن مونیخ از دنیای فوتبال خداحافظی نمود. یرمیس در بایرن مونیخ به افتخارات فراوانی دست یافت ولی از بدشانسی، نتوانست در تیم ملی آلمان به افتخاری برسد علیرغم اینکه در دو جام جهانی برای مانشافت به میدان رفت و عضوی از آن رسوایی تاریخی سال 2004 تیم اریش ریبک بود. یرمیس همیشه هوادار تیم دینامو درسدن بوده و لوگوی تیم محبوبش را بر بازوی راست خویش خالکوبی کرده است. یرمیس یک بنیاد خیریه اجتماعی برای کمک به کودکان فقیر و بی سرپرست تأسیس کرده و مشغول بازاریابی و فعالیت در این بنیاد است. او هرگز به عنوان مربی و یا مدیر ورزشی در هیچ تیمی فعالیت نکرده و به قدری از ورزش دور شده که اکنون دچار اضافه وزن می باشد و یک شکم خیلی بزرگ برای بازیکنی که در دهه قبل یک جنگجوی واقعی در زمین فوتبال بود، کمی عجیب به نظر می رسد!

 

دی دی هامان

هافبک خوش نقشی که در بایرن مونیخ مطرح شد ولی به علت سبک بازی محکم و فیزیکی اش، به لیگ برتر انگلیس رفت و سال ها در تیم هایی همچون نیوکاسل، لیورپول و منچستر سیتی بازی کرد. نکته جالب در مورد هامان این است که وی پس از یک دوره بسیار موفق در لیورپول، ترجیح داد که در تابستان 2006 از این تیم جدا شود. وی با بولتون قرارداد بست ولی پس از یک روز تصمیم عجیبی گرفت و قراردادش با بولتون را فسخ کرده و با پرداخت غرامت 400 هزار یورویی، راهی تیم منچستر سیتی شد. هامان در ماه می 2010 با تیم میلتون کینس دانز به عنوان بازیکن-مربی قرارداد امضاء کرد ولی در فوریه 2011 به عنوان دستیار اول به لستر سیتی پیوست. دوران حضور دی دی در لستر بسیار کوتاه بود و در جولای 2011، همکاری وی به عنوان سرمربی با تیم تازه سقوط کرده به کنفرانس یعنی استاکپورت آغاز گردید ولی پس از کسب فقط 3 پیروزی از 19 مسابقه لیگ، وی ترجیح داد که در نوامبر 2011 از استاکپورت جدا شود. هامان به علت سال ها زندگی در کشور انگلستان، تسلط بسیار بالایی به زبان انگلیسی داشته و حتی انگلیسی را سلیس تر و غلیظ تر از خود انگلیسی ها صحبت می کند. وی به علت داشتن قدرت بیان بسیار خوب، همواره یک چهره تلویزیونی و کارشناس فوتبال بوده است. هامان در جریان جام جهانی 2010، یورو 2012 و همچنین جام جهانی 2014 در لیست کارشناسان و مفسران فوتبال کانال تلویزیونی RTE SPORT قرار داشت. هامان با تلویزیون BBC در برنامه «Match Of The Day2» روزهای یکشنبه و همچنین کانال اسکای اسپورت همکاری دارد. هامان در پخش زنده بازی هایی که تیم های سابقش به ویژه لیورپول به میدان می روند، به عنوان کارشناس در جلوی دوربین اسکای اسپورت ظاهر می شود. او یکی از افرادی است که پای ثابت تلویزیون اختصاصی باشگاه لیورپول یعنی LFC TV می باشد و تحلیل های قبل و بعد از مسابقه را در آنفیلد انجام می دهد. او دارای یک ستون ثابت در مجله 24 ساعته «FOOTBALL MAGAZINE» است. هامان در فوریه 2012 ، کتابی تحت عنوان « The Didi Man» را منتشر و خاطرات خود درباره دوران حضورش در تیم لیورپول را در این کتاب بیان نمود. هامان، این کتاب را به همراه مالکولم مک کلین نوشت که بعدها تبدیل به پُر فروش ترین کتاب «ساندی تایمز» شد. دومین کتاب دی دی تحت عنوان « The Didi Man: How not to be German» نیز در سپتامبر 2015 منتشر گردید. هامان دو دختر به نام های چیارا و لونا دارد. برادرش ماتیاس نیز برای تیم مونیخ 1860 بازی می کرد. هامان در سال 2005 به کریکت علاقه پیدا کرد و حتی یک بار در بازی کریکت تیم های منتخب آلدرلی و نستون به میدان رفت. وی در سال 2009 به علت رانندگی در حالت مستی، توسط پلیس متوقف شده و علاوه بر جریمه 2000 پوندی، به مدت 16 ماه از رانندگی محروم گردید. هامان به کمک بانک استاندارد چارترد و به عنوان سفیر، میزبانی یک کلینیک فوتبال در نیجریه را بر عهده گرفت. هامان در سال 2012 فاش ساخت که سال هاست به قمار اعتیاد داشته و قادر به ترک این عادت ناگوار نیست. هامان در مارچ 2015 و در 41 سالگی با یک باشگاه آماتور به نام هالترن به عنوان بازیکن قرارداد بست و مدت کوتاهی برای این تیم به میدان رفت!

 

کریستین سیگه

بازیکن اسبق تیم های بایرن مونیخ، میلان، لیورپول و تاتنهام در سال 2005 و با پیراهن گلادباخ از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و بلافاصله مدرک مربیگری یوفا را گرفت و یک سال بعد، مربی تیم زیر 17 ساله های گلادباخ شد. نتایج خوب سیگه با این تیم باعث شد تا وی در باشگاه گلادباخ ترفیع درجه یافته و به عنوان مدیر فوتبال این باشگاه، جایگزین پیتر پاندر شود. در همین هنگام، اوضاع گلادباخ در بوندس لیگا بسیار وخیم بود و این تیم با 5 امتیاز فاصله نسبت به منطقه امن جدول، خطر سقوط به بوندس لیگا2 را به شدت احساس می کرد. در 5 اکتبر 2008، سیگه تصمیم گرفت که یوس لوهوکای سرمربی گلادباخ را اخراج کرده و خودش به عنوان مربی موقت، روی نیمکت گلادباخ بنشیند. حضور سیگه به عنوان مربی موقت روی نیمکت گلادباخ فقط در یک بازی بود و تا 18 اکتبر 2008 ادامه داشت. به هر حال، هانس مایر جایگزین وی شد و سیگه در دسامبر 2008 گلادباخ را ترک کرد. در می 2010، وی به عنوان سرمربی آرمینیا بیلفلد انتخاب گردید ولی به علت کسب نتایج ضعیف و رقم خوردن بدترین نتیجه آرمینیا طی 23 سال گذشته (تا آن تاریخ) و کسب فقط یک برد، از این تیم کنار رفت. سیگه در آوریل 2011 شروع به همکاری با فدراسیون فوتبال آلمان کرد و ابتدا مربی تیم ملی زیر 19 ساله های آلمان و سپس در آگوست همان سال، مربی تیم زیر 18 ساله ها شد. سیگه به طور متناوب، تیم های زیر 18 و زیر 19 ساله را هدایت کرد ولی پس از پایان قرارداد وی با فدراسیون در سال 2014، رئیس فدراسیون فوتبال آلمان ترجیح داد تا قراردادش را تمدید نکند. وی در مارچ 2014 به عنوان سرمربی تیم اونترهاخینگ انتخاب شد ولی پس از یک سال استعفاء داد. سیگه در نوامبر 2015 به عنوان سرمربی، یک قرارداد با تیم دسته سومی اسپانیایی اتلتیکو بالئارس امضاء نمود و تاکنون نیز در این تیم حضور دارد. رئیس این باشگاه اسپانیایی آقای اینگو فولکمن می باشد که اهل آلمان است.

 

میشائیل تارنات

هافبک شوتزن اسبق تیم های کارلسروهه، بایرن مونیخ و منچستر سیتی در سال 2009 با پیراهن تیم هانوفر و پس از 5 سال حضور در این تیم، از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. تارنات فقط یک فصل در لیگ برتر بازی کرد ولی هرگز نتوانست توفیقی را در فوتبال انگلیس به دست آورد. تارنات پس از یک سال خداحافظی از دنیای فوتبال، به عنوان مربی تیم های پایه ای در سال 2010 به بایرن مونیخ پیوست. وی 5 سال به عنوان مدیر ورزشی تیم های پایه ای بایرن مونیخ فعالیت داشت ولی در ژانویه 2016 به علت وجود اختلاف نظر با برخی از مدیران بایرن و با رضایت متقابل، از این باشگاه جدا شد.

 

منبع

نظرات 4 + ارسال نظر
Hamed سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 08:42

اگه حتی این متن کپی از سایت معتبری باشه واااقعا ایول و خسته نباشید داره
بدون کمترین غلط تایپی و اطلاعات کامل!!
اگه خودتون تحقیق و بررسی کردین که من حرفی ندارم و به احترام این انگیزه و مطالب خوبتون کلاه از سر بر میدارم!!!
افرین افرین

محسن.اشتایگر سه‌شنبه 21 دی 1395 ساعت 11:58

یادش بخیر چه زود گذشت

علی جمعه 8 آذر 1398 ساعت 12:02

خیلی خوب بود. خاطره بازی شد. ایول

Daniel دوشنبه 7 تیر 1400 ساعت 22:09

بسیار عالی...لذت بردم.
از الیور کان ، بالاک ، دایسلر ، ینز نوتنی الیور نویویل، کریستین ورنز اما ننوشتین.
و کاش عکس زمان بازیگری شان بازیکن را واسه تجدید خاطره اول مطلب میذاشتین.ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد