وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران

موفقیت در سایه روش پیروزی و شکست

2016 را می توان یک از بدترین سال های فوتبالی برای آلمان دانست جایی که سه جام به اشتباهات فردی و تاکتیکی و بی اقبالی از دست رفت، بایرن، دورتموند و مانشافت تنها یک گام برای گرفتن جام فاصله داشتند ولی ناامیدی محض روی تلخ را برای آنها رقم زد. ولی اینها در ورای خود تهدید هایی هستند که برای برون کشیدن موفقیت لازم جلوه می کنند.  

 


مرجع خبری بوندس‌ لیگا و فوتبال آلمان: 
آلمان در بهترین شرایط خود شکست خورد و چیزی که این باخت را تلخ می کند اینست که راهکار پیروزی در دستان مردان یوآخیم لوو قرار داشت و قهرمانی یورو برای آنها به خوبی مهیا بود، سال2000 و 2004 با اینکه باخت ها بسیار تحقیر آمیز بودند ولی شرایط تیم آلمان انتظار بیشتری وجود نداشت ولی 2016 با کمی درایت بیشتر می شد فاتح فرانسه شد و جام چهارم را به افتخارات بی شمار اضافه کرد ولی این شروع داستان مهیج شکست و ره آورد های مثبت آن است.

 

برای شکست

برای شروع باید نخست مقدمه ای کوتاه از شکست گفت، شاید اندکی عجیب باشد ولی لازم است بیشتر از شکست خواند و گفت، شکست واژه ای تناقض نما است، مشابه درد، درد هم چنین ویژگی عجیبی دارد، درد را چه در بعد جسمی و یا روحی تعریف کنیم داری دو تعبیر متناقص هست.  در یک سو رنج و نارحتی متبلور ذهن می شود و در سمت دیگر پیامدی برای عافیت بخشی و سلامت و شعور است، در بعد جسمی درد پیام دهنده خطاست که نبود آن باعث آن می شود که به وقت مناسب درمان اثر نکند و در بعد روحی هم درد برآمده از آگاهی وبه هوش بودن است و بی دردی نتیجه غفلت  و جهل است. شکست هم اینگونه است، شکست راهی نه تنها لازم بلکه ضروری برای رسیدن به قله بعدی موفقیت است، شکست ضعف و سستی را برون می کشد و باعث می شود سلاح کارآمد انتقاد همچون جراحی زبردست تومورهای بدخیم را بیرون بکشد و راه درست را بار دیگر نمایان کند، شکست از کار کارستان می سازد و آن را از اشتباه جدا می سازد، شکست است که یادآوری می کند بهتر شدن امری همیشگی است و باید به سختی و موفقیت را باهم خواست. البته نکته حیاتی شکست به مانند درد توجه به آن و یافتن راهکار درست است نه اینکه علاج را با مسکن غفلت جایگزین کرد.

 

قهرمانی انتظاری سخت

بر خلاف تصور پیروزی امری خاص است و شکست آنچنان که فکر می شود غیر منتظره نیست به خصوص در بعد ملی با توجه با فاصله زمانی زیاد رقابت ها فتح جام امری همیشگی نیست و به دست آوردن عنوان قهرمانی موفقیت بسیار بزرگی است که در بازه زمانی زیاد قابل تصور است. برزیل و ایتالیا برای کسب جام بعدی خود 24 سال صبر کردند و فرانسه نیاز داشت  68 سال انتظار سخت را تحمل کند، هلند هنوز فقط نائب قهرمان است و انگلیس پای در 50 سالگی دوران ناکامی می گزارد، آرژانتین تنها به بدرقه قهرمانان اکتفا می کند  و 3 فینال پی در پی را واگذار کرده است و 23 سال از آخرین  باری که جامی را حتی به ارزش کوپا آمریکا در دست گرفته است می گذرد.

 

پیروزی های بزرگ ، شکست های سخت تر

در سمت  دیگر پیروزی شکستی تلخ نیز وجود دارد، بازی قرن و بزرگترین پیروزی تاریخ برای ژرمنها شکوهمند است ولی برزیل هیچگاه خلاصی از آن ندارد  تلخی اینکه ایتالیا در چند یک دقیقه قهرمانی را به فرانسه در 2000 واگذار می کند را باید از دینو زوف و شاگردانش پرسید، واگذاری جام چهارم در دوئلی برابر حریف با از دست رفتن پنالتی  باجو چیزی نیست که فراموش شود، سه دیدار پیاپی برابر آلمان و شکست در آنها و از دست رفتن 2 جام مسلم مفهوم آماری برای آرژانتین ندارد، کوبیده شدن توپ آندریاس برمه به تور انگلیس برای آنها شوک ابدی و در حکم مرگ تدریجی است، ...  مثال ها فراوان است شکست تنها در جبهه خودی نیست باخت آلمان به فرانسه و از دست  دادن جام حکمی بدخواهانه نیست که تنها برای مانشافت رقم خورده باشد و با کاویدن تاریخ فوتبال به اندازه ای از آنها یافت می شود که این شکست در برابر آنها چندان به چشم نمی آید.

 

پیامد های شکست

برای قهرمان دنیا شکست تلخ برابر میزبان به اندازه بدی آن می تواند پیامد مثبت داشته باشد، البته به شرطی که درس های آن آویزه گوش شود و  فرافکنی نشود  مشکلی که در آلمانها نیست و همیشه ژرمن ها به شروع بهتر مشهور هستند.

برزیل هیچ تغییری نکرده همان تیم مبهوت نیمه نهایی است،آرژانتین به جای راه کار یافتن به شوی خداحافظی و بازگشت به سبک سینمایی بالیوود دلخوش کرده ، انگلیس در روزنامه ها و بر زبان کارشناس ها مدعی و احتمال قهرمانی دارد، ایتالیا با کالچو پولی نمی داند چه کند و اسپانیا شاید صعود کند. ولی آلمان، اینجا داستان فرق می کند، اگر باختی باید عوض شوی، باید تغییر کنی و دوباره خودت را از نو بسازی، این شعار نیست تاریخ آنها گواهی می دهد که مسلک پر افتخار ترین تیم اروپا بیشتر از تشویق به تنبیه باور دارد. اکنون هم پس از 2016 باید شاهد رونمایی دوباره از مانشافت قهرمان تکرار کننده عنوانش در جام جهانی باشیم، شاهد خواهیم بود که ژرمن ها هنوز برای سلطه بر دنیا در زراد خانه خود سلاح های مخفی بسیار دارند که شکست هایشان به منزله انگیزه فزون تر و تصیمات بزرگ آنهاست، آلمان در شکست های 2016 فهمید که فوتبال ویانگر خود را باید برگرداند، مالکیت توپ را در عوض نابود کردن انگلیس و آرژانتین پس بدهد، 2 موقیعت و 3 گل بسازد و آنقدر مهره مهیا کند که محروم ها و خداحافظی ها فرصت باشند نه تهدید، به زودی شاهد خواهیم بود که شکست برای آنها به منزله غربالی عمل می کند که از فوتبال نوین بخش های کارآمد را جدا و بی حاصل آن را رها کند، با کمی صبر و باز کردن زمان و پرهیز از دیدن موقت خواهیم فهمید رقبای ژرمن برای رسیدن دوباره به قهرمانی یا باید سخت کوش تر شوند و یا اینکه فقط آرزو کنند.

بنابراین بار دیگر که شکستی را تجربه کردم به یا بیاوریم در ورودی موفقیت نوشته شده :

اگر تحمل شکست را ندارید وارد نشوید.

منبع

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد