داستان، نشان از شکست پپ در بایرن دارد. اگرچه او می توانست افتخارات بیشتری به دست آورد، اما ما نمی توانیم این را به طور قاطع بگوییم.
*چرا او شکست خورده نیست
اینکه پس از سه گانه ی تاریخی یوپ هینکس به بایرن آمد،همیشه حضورش در مونیخ را با چالش هایی روبرو ساخت.چطور می توان تیمی که با فوتبالی فوق العاده به همه چیز رسیده است را پیشرفت داد؟
در واقع کمی غیر ممکنست تا به تیمی که خود از هر لحاظ کامل است، چیزی اضافه کرد.بایرن با توپ بسیار قدرتمند بود، و البته بدون توپ هم قدرتی خاص داشت که می توانست حمله های تیمی مثل بارسا را خنثی کند.
با این حال، پپ رقیبی بود برای یوپ هینکس، تا در سه سال حضورش یک سه گانه بدست بیاورد. دستاوردی که کوچک نبود. ما می توانیم مربیان را بر اساس جام هایشان محاکمه کنیم، اما این کل داستان نیست.
*پیشرفت بازیکنان
پیش از آمدن پپ، بواتنگ اگرچه مدافعی توانا بود، ولی در بدترین زمان های ممکن اشتباهات بچه گانه ای را باعث می شد و حتی تیمش را 10 نفره می کرد. اکنون او اگر برترین مدافع دنیا نباشد، یکی از برترین هاست.
بوآتنگ اکنون مدافعی باهوش است که پاس های چند ده متری وی از خط دفاعی به محوطه ی جریمه یا گوشه ی زمین، زبان زد شده است. با این وجود وی هیچ گاه هم از وظایف دفاعی اش غافل نیست.
آلابا در سال 2013 بهترین مدافع چپ دنیا بود. اکنون او بازی در قلب خط دفاعی را آموخته است و براحتی می تواند در صورت نیاز در میانه ی میدان نیز به میدان برود.
جاشوآ کیمیچ هم در مدت یک سالی که تحت نظر پپ بود، توانست به خوبی در مواقع لازم با حضور در خط دفاعی تیمش به کمک بیاید. وی همچنین عملکرد قابل قبولی در سمت راست خط دفاعی داشت و شاید بتوان به عنوان جانشین لام، روی او حساب باز کرد.
کینگزلی کومن هم دیگر جوانیست که با 19 سال سن توانست بازی های مهمی را برای بایرن در بیاورد. گل زیبای او به یوونتوس خیال بایرن را از تساوی و حذف راحت کرد.
*کارهایی که می توانست انجام بشود
با وجود موارد بالا، مرد کاتالانی البته عادت های بدی هم داشت.
سرمربی سابق بایرن اوتمار هیتزفیلد بارها و بارها از پپ، نه تنها برای تصمیمات اشتباهش، بلکه برای اصرار وررزی بر روی یک تاکتیک خاص انتقاد کرد. علاقه ی پپ به یک یا دو تاکتیک خاص باعث می شد تا او به خوبی از نیروهای انسانی اش بهره نبرد.
چه کسی می تواند سه سال حضور گوتزه در تیم را موفق قلمداد کند.؟ پپ شانس بسیار کمی برای وی قائل شد تا نتواند خودش را اثبات کند.استفاده ی کم از روده و بیش از حد از الونسو هم باید مورد انتقاد قرار بگیرد.
حتی سردار تاسکی هم باید در این زمینه گنجانده شود. در تعداد بازی های کمی که وی به میدان رفت ان قدر خوب بود که این جمله را بگوید:"من واقعا شایسته ی این برخورد ها نبودم."
*تصمیم های بحث برانگیز
باز گردیم به تاکتیک ها، قابل انتقادترین مبحثی که می توان در سرمربیگری پپ دید.
با باخت 1-0 برابر رئال در سال 2014، پپ که پریشان به نظر می رسید اجازه داد تا تیمش با سیستم 4-2-4 در بازی برگشت به میدان برود تا در حالتی که شبیه به خودکشی بود، حمله کند و البته براحتی در صدحملات تنبیه شود.
یک سال بعد، در حالیکه 13 دقیقه به پایان بازی مانده بود، بایرن یک گل از بارسلونا دریافت کرد و پپ به جای آنکه با دفاع و کنترل بازی، سرنوشت را به مونیخ بکشاند، ترکیب وسیستمی عجیب به کار بست تا با دریافت 2 گل دیگر، کارش در بازی رفت تمام شود.البته در بازی برگشت با وجود مصدومیت بایرن 3-2 برد تا نشان دهد در هر شرایطی قادر است فوتبال خود را به نمایش بگذارد اما در نهایت ، حذف شده پپ بودنه انریکه.
در سال سوم تمایل به همان روش شکست خورده در بایرن دیده می شد، البته در زمانیکه اکثر بازیکنان تیم سالم بودند.بازیکنان با روی آوردن به بازی غیرمستقیم توانستند 2 گل عقب ماندگی را در برابر یوونتوس جبران کنند و شاید با زمان زیادی تاخیر، روش مناسب در برابر تیم های دفاعی را آموختند .
در دیدار رفت برابر اتلتیکو، پپ که زیادی شب قبل بازی فکر کرده بود به این نتیجه رسید:"من یک وینگر راست پا و یک وینگر چپ پا می خواهم و بین این دو یک هافبک تهاجمی. پس مولر را نیمکت نشین می کنم."
پر بیراه نیست اگر بگوییم این تصمیم، احمقانه ترین تصمیم پپ در مونیخ بود.وسواس عجیب بر یک تاکتیک عجیب دیگر، باعث شد تا گواردیولا یکی از بزرگترین بازیکنان نیمه نهایی را بر روی نیمکت بنشاند.
بدون این تصمیمات عجیب غریب، مطمئنان پپ حداقل یک قهرمانی در اروپا را با خود به ارمغان می آورد. و شاید این اتفاق امسال و در برابر رئال می افتاد و میتوانست با سه گانه همراه باشد.
البته باز هم چیزی قطعی نبود ولی پپ با این تصمیماتش عملا هرچه شانس بود، از تیم خودش دور کرد.
*فقدان استعداد بومی
با نگاهی به آینده متوجه می شویم که نبود استعدادداخلی یکی از آزار دهنده ترین مواردیست که در بایرن دیده می شود. بایرن در حال حاضر تنها 4 بازیکن در تیمش دارد که در باشگاه رشد کرده اند.
بدون اتکا به بازیکنان داخلی، تیم با نقل و انتقالات در حال باز سازی است.این جای نگرانی دارد چراکه بازیکنان آلمانی، خصوصا مونیخی، شناخت و تطبیق پذیری بیشتری با باشگاه دارند، تا بازیکنی که خریداری می شود.لام هم نمونه ی بارز این ادعاست.
*در نهایت...
طرفداران تیم های دیگر ممکنست با خواندن این مطلب چنین جمله ای بگویند:"شما نمی خواستید تا پپ در بایرن موفق بشود."
البته باید در جواب گفت که این یک حرف احمقانست، چرا که ما دوست داشتیم تیم محبوبمان تا حد ممکن جام هارا تصاحب کند.
اما حرف اصلی این است، پپ گواردیولای اسپانیایی با گرفتن چند تصمیم عجیب، قهرمانی در چمپیونز لیگ را-که برای بردن همان استخدام شده بود- از دست داد.
پس از آن معجزه در سال 2013، پپ برای اینکه در تاریخ بایرن به نیکی ازش یاد شود،باید عنوانی بزرگ،بزرگتر از بوندس لیگا-را تصاجب می کرد. اگر کسی با این جمله موافق نیست، کمی خام و بی تجربه است.
"میشل مانگر"