وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران
وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ

وبلاگ کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران

انتخاب کواچ؛ بایرن در مسیر بارسای پپ یا بایرن کلینزمن؟

جمعه همزمان با قرعه کشی مرحله ی نیمه نهایی لیگ قهرمانان، که خبر از رویارویی دوباره ی بایرن با رئال مادرید داشت و حسی دوگانه در طرفداران بایرن ایجاد کرد، خبر مهم دیگری نیز به طور رسمی اعلام شد که مهم تر از قرعه کشی لیگ قهرمانان بود. خبر انتصاب نیکو کواچ 46 ساله به عنوان سرمربی بایرن. این موضوع بایرنی ها را بسیار بیشتر در دوگانگی و سردرگمی فرو برد، چرا که قرار است آینده ی تیمشان بدست فردی تصمیم گیری شود که تجربه ی آن چنانی ندارد. 

 

 

اما انتصاب کواچ امری صحیح بود یا غلط؟

در سالیان اخیر بایرن همواره مربیان بزرگی روی نیمکت خود داشته است. پس از فن خال، یوپ هینکس روی نیمکت نشست. هینکسی که در ابتدا شاید به اندازه ی الان از محبوبیت برخوردار نبود اما با این حال کسب قهرمانی با رئال مادرید گواهی بر کار درستی و تجربه ی او بود. سپس پپ گواردیولا با پیشینه ی بسیار موفق در بارسلونا به مونیخ امد و پس از 3 سال کارلو آنجلوتی مربی موفق اسبق میلان و رئال روی نیمکت نشست. با اخراج کارلتو و زمامداری 10 روزه ی سانیول، خیلی زود مشخص شد که این مربی فرانسوی از پس بایرن برنخواهد آمد، و یا شاید شرایط بایرن به قدری به هم ریخته بود که از توان وی خارج بود. یوپ هینکس با بازگشت خود به بایرن و هوادارانش"لطف" کرد و به قول هوینس تیم را از غرق شدن در منجلاب نجات داد.

از همان روز های اول مشخص بود که هینکس تنها تا پایان فصل بر روی نیمکت خواهد ماند و تلاش باواریایی ها برای پیدا کردن جایگزین، پس از ناکامی در راضی کردن هینکس شروع شد. اما این بار شرایط برای روسای تیم فرق می کرد. بر خلاف سال 2013 و 2016،دیگر مربی کارکشته و با تجربه ای که بیکار باشد وجود نداشت و یا صلاحیت لازم را نداشت. تنها گزینه ی تقریبا مناسب توماس توخل بود که او هم کارنامه ی درخشانی نداشت.

از این رو بایرن مانده بود و لیستی از مربیانی که همه شاغل بودند. این مربیان نیز خود به دو دسته تقسیم می شدند، آن هایی که در تیم های به مراتب بزرگ مشغول بودند، و آن هایی-نظیر کواچ- که در تیم های کوچکتر مشغول به مربیگری بودند. آلگری، پوچتینو، ونگر، کونته و حتی زیدان و مورینیو در بین مربیان دسته اول قرارداشتند و سرمربی فرایبورگ و نیس، کواچ و چند نام نه چندان معروف دیگر در دسته ی دوم.

جذب مربیان بزرگ شاغل سخت و شاید محال بود. هم رضایت مربی و هم باشگاه شاید پروسه ای نبود که تا پایان فصل قابل انجام می بود. حتی کواچ هم با بندی که در قراردادش حضور داشت سرانجام راهی بایرن شد.

اما بازگردیم به سوال اصلی که ایا جذب کواچ درست بوده یا خیر. در سالیان اخیر چنین انتخاب هایی در تیم های اروپایی و ملی شاهد بودیم.

محتمل ترین مثال بارسلونا و پپ گواردیولا می باشد. گواردیولا در حالی توسط سران بارسا انتخاب شد که پیش از آن تنها سابقه ی مربیگری در تیم دوم بارسلونا را داشت آن هم به مدت یک سال(38 بازی، 25 برد و 5 شکست). اما بارسا با او به یکی از خوفناک ترین تیم های باشگاهی تاریخ بدل شد و انتخاب پپ بی تجربه برای ابی اناری ها مثبت بود.

مورد بعدی در تیم رقیب یعنی رئال رخ داد. زیدان که کشتی شکست خورده ی بنیتز را تحویل گرفت، با رئال دست به کاری زد که هیج تیمی-حتی بارسلونای پپ- در تاریخ لیگ قهرمانان نتوانسته بود انجام دهد، یعنی دفاع از عنوان قهرمانی. زیدان نیز پیش تر فقط سابقه ی دو سال مربیگری در تیم دوم رئال را داشت(57 بازی،26 برد و 14 باخت).انتخاب زیدان کم تجربه نیز برای رئالی ها نتایج مثبتی به همراه داشت.

مورد بعدی در تیم ملی آلمان می باشد. شاید جالب باشد که یورگن کلینزمن در نخستین تجربه ی مربیگری اش روی نیمکت تیم ملی آلمان نشست و تیمی که در یورو 2004 از پس لتونی نیز برنیامد را با شکست سوئد و آرژانتین و پرتغال به مقام سوم جهان رساند.

جانشین کلینزمن هم تا حدودی در این مثال ها جای می گیرد. لو بدون حضور روی نیمکت تیمی بزرگ ، آلمان را قهرمان جهان کرد و ژرمن ها را به بهترین تیم دنیا تبدیل نمود.

مثال ها در این مورد فراوان است.مربیانی نظیر دی ماتئو، کلوپ، دی فرانچسکو و ... که بدون داشتن تجربه ی آنچنانی عملکرد مثبتی از خود به جای گذاشتند.

اما روی دیگر سکه نیز وجود دارد. مثال هایی از نتایج منفی انتخاب سرمربیان کم تجربه.

بارز ترین آن که برای ما بایرنی ها ملموس تر هم هست، کلینزمن می باشد. سرمربی موفق در تیم ملی آلمان که بایرن را عملا نابود ساخت.

و یا باشگاه میلان که با سپردن سکان هدایتشان به بازیکنان قدیمی شان نظیر اینزاگی، میهایلوویچ، مونتلا و گاتوزو نتایج مثبتی نگرفت.همچنین حضور ویلانووا که دستیار گواردیولا بود در بارسا نیز با نتایج مثبتی همراه نبود.

با توجه به مطالب بالا به دو نکته می رسیم. نخست آن که به هیچ وجه نمی توان از اکنون درستی و یا نادرستی انتخاب کواچ را پیش بینی کرد. اما مورد دوم و مهم تر اینکه برای موفقیت یک تیم نیاز است که مجموعه ای از یک مربی با دانش و تیمی کامل از لحاظ بازیکن که مناسب افکار مربی می باشد در اختیار باشد؛ درست همانند هومئوستاز که نیاز است دستگاه های بدن در کنار هم شرایط مناسبی برای سلامت فرد ایجاد نمایند.

در راستای این گفته می توان به مواردی اشاره کرد. موفقیت پپ در بارسلونا که متعاقب آن در بایرن و منچستر سیتی ادامه نیافت.موردی که باعث شده اکنون خیلی ها موفیت پپ را به حضور بازیکنان بزرگی که "مناسب" ایده های او بودند ربط دهند.

و یا فن خالی که با بایرن نه چندان پر مهره به فینال رسید و در منچستر به مراتب پر مهره تر توفیقی نیافت. و یا عملکرد متفاوت مونتلا در میلان و سویا و همچنین اونای امری در پاریس و سویا. اینکه کلینزمن طی دو سال چنان تاثیر شگرفی بر آلمان می گذارد اما چندی بعد در بایرن حتی در بوندس لیگا نیز موفق نمی شود.

همچنین اسکولاری که طی دو مقطع مختلف بازدهی کاملا متفاوتی با یک تیم داشت(قهرمان کردن برزیل در جام جهانی 2002 و حذف تحقیر آمیز در جام جهانی 2014) نیز گواه این موضوع است، گواه اینکه از دستیار گرفته تا بازیکن، از موارد فرعی مثل مصدومیت ها، قرعه های مختلف، سبک مربی گری گرفته تا وجود ابزار لازم برای پیاده سازی افکار مربی همه و همه در موفقیت یک مربی در یک تیم تاثیر گذار است.اینکه بایرن با یک مربی –که در آن سال تنها سابقه ی 2 حضور در لیگ قهرمانان را داشت-بارسلونا را به آتش می کشد و تنها یک سال بعد با مربی دیگری –که دو قهرمانی در لیگ قهرمانان دارد-سنگین ترین شکست تاریخش در لیگ قهرمانان را برابر رئال تجربه می کند نشان می دهد نمی توان صرفا بر اساس تجربه مربی و افتخارات او نظر داد که اگر این طور بود باید آنجلوتی با آن رزومه ی قوی در لیگ قهرمانان در بایرن به موفقیت می رسید.

در پایان باید گفت که اگرچه انتخاب کواچ انتخابی به اصلاح ریسکی بوده است اما با توجه به مطالب بالا، موارد اصلی و فرعی دیگری نیز بر نحوه ی نتیجه گیری کواچ تاثیر گذار می باشد که امیدواریم هم کواچ دانش کافی برای محافظت از میراث دوباره ساخته شده ی هینکس را داشته باشد و هم ابزار لازم توسط مدیران باشگاه برای این منظور در اختیار وی قرار بگیرد.

منبع

نظرات 1 + ارسال نظر
Keykhosro دوشنبه 27 فروردین 1397 ساعت 00:42

همین الان توماس مولر از این هم تجربه بین المللی بیشتر ه و هم با مربی های بزرگتر از این کار کرده. همیشه باید مربی از بازیکنها بزرگتر باشه تا تیم نتیجه بگیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد